معرفی مختصر کتاب ریختند روی سرش و او را با کابل و لگد زدند. دو سه روز بعد، دچار خونریزی داخلی شد. او را به بغداد بردند. سر و صدا پیچید که "ناصر را برای درمان به بیمارستان بردهاند". چند روز گذشت، نگهبان عراقی یک دست لباس کهنهی اسیری در دستش بود. آمد جلوی آسایشگاه ایستاد. همهمهها خاموش شد. "ناصر نگهدار مرده! این هملباسش. هیچکس حق عزاداری ندارد". تنها نشانهای که از ناصر داشتیم، همین لباس بود. آن را روی سیمهای خاردار وسط محوطه انداختیم. همین، شد مراسم عزاداری، هرکس رد میشد به لباس دست میزد و میکشید به صورتش، بعد هم مودبانه میایستاد و فاتحه میخواند. کتاب حاضر شامل خاطرات آزادگان جنگ ایران و عراق میباشد. خاطرات این آزادگان دربارهی اسیرانی است که در آن دوران به شهادت رسیدند. داغ دیدار، عشق حضور، اخلاق آمریکایی، شبنم سپیده، غربت شقایق، غروب غریب، آه سوخته و... برخی از عناوین خاطرات مندرج در کتاب هستند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک