1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir

کتاب بچه های کوچه 2 کانون پرورش فکری

معرفی کتاب بچه های کوچه 2 کانون پرورش فکری

4.3 (1)
کتاب بچه های کوچه(2)کانون پرورش فکری ، اثر محمد میرکیانی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1402 توسط انتشارات کانون پرورش فکری ، به چاپ رسیده است. این محصول به تیراژ 2,000 جلد، در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
ناموجود

این محصول ممکن است با عنوان یا انتشارات دیگری موجود باشد، مجموعه آنها را اینجا ببینید.

محصولات بیشتر
بچه های کوچه 2 کانون پرورش فکری

مشخصات محصول

نویسنده: محمد میرکیانی
ویرایش: -
مترجم: -
تعداد صفحات: 56
وزن: 100
شابک: 9789644324932
تیراژ: 2000
سال انتشار: 1402
تصویرگر: -
نوع جلد: -

معرفی محصول

(داستان های کوتاه فارسی،قرن 14،مناسب بالای 9 سال)

گوشه ای از کتاب

درویش زودباش افعی را نشان بده من هم گفتم چشمم کور، دنده ام نرم، کاری می کنم که افعی یک دفعه از توی جعبه سبز شود. بعضی ها حرف مرا باور نکردند. حالا می خواهم یک چشمه از کارهایم را نشانتان بدهم. همه باید بدانند که من مردم و روی حرفم ایستاده ام. قبلاً بگویم که من نه سحر و افسون بلدم و نه طلسم شکنی و جادوگری، پس هر چه را که اینجا با چشم خودت دیدی باور کن. تعریف از خود اشتباه است؛ خوب تماشا کن!


بعد رو به من کرد و گفت: «نادرخان بگو ببینم تا حالا شده بابات از دست تو عصبانی شود؟»


یک بار


درویش به زور اخمهایش را در هم کشید عجب کاری کردی پسر! حالا که بابایت را عصبانی کرده ای باید حساب پس بدهی برای همین جسارت، دماغت را میبرم.» در این لحظه ناگهان جمعیت ساکت شدند سکوت خرابه ی جعفر گچی را گرفت.


درویش کنار بساطش رفت و یک چاقو از توی بقچه اش برداشت. با دیدن چاقو پاهایم به لرزه افتاد با اینکه درویش قول داده بود یک مو هم از سرم کم نمی شود ولی نمی دانم چرا میترسیدم هر چه به من نزدیک تر میشد بیشتر میترسیدم. درویش چاقو را باز کرد و تیغه ی آن را به جمعیت نشان داد. از ترس دندانهایم مثل روزهای زمستان به هم میخوردند؛ طوری که حتی درویش هم صدای به هم خوردن آنها را میشنید؛ ولی دلداری ام میداد که چیزی نیست.


بالاخره درویش تیغه ی چاقو را سر دماغ من گرفت بعد شروع کرد به تکان دادن چاقو یعنی اینکه چاقو دارد دماغ مرا میبرد تماشاچی ها که باورشان شده بود سروصدایشان درآمد حتی صدای جیغ یک زن را هم شنیدم؛ ولی هر کاری کردم نتوانستم او را ببینم؛ چون درویش با یک دستش جلوی چشم های مرا گرفته بود. وقتی جمعیت بی قراری کردند درویش گفت: تعریف از خود نباشد، قلب من از زغال سیاه تر است ولی از برگ گل هم نازکتر است برای اینکه دلهای نگران شما...

پشت جلد

بچه های کوچه درباره ی کوچه هایی است که دیگر «کوچه» نیستند و درباره ی بچه هایی است که دیگر «بچه» نیستند؛ اما هستند. یادشان بخیر در مجموعه ی سه جلدی بچه های کوچه شما نه تنها از خواندن ماجراهای جذاب و شیرین لذت میبرید که فضا و زندگی مردم تهران قدیم را هم میشناسید محمد میرکیانی که خود در یکی از محله های قدیمی تهران متولد شده حال و هوای سالهای دور این شهر را به زیبایی هرچه تمام تر تصویر کرده است.

نویسنده

محمد میرکیانی

محمد میرکیانی

در حال حاضر مطلبی درباره محمد میرکیانی نویسنده بچه های کوچه 2 کانون پرورش فکری در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید