جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
166,500
بهارها به دامنه های پر از طاووسی میروم دسته مرتبی از گلهای زرد رنگ میچینم و توی کلبه میگذارمشان داخل یک بطری شیشه ای بلند که کار گلدان را برایم میکند. نمیدانم وقتی که فقط کافی است از پنجره بیرون را نگاه کنم تا گستره وسیعی را ببینم که با همین گلها پوشیده شده چرا این کار را میکنم ولی همین که چنین چیزی توی کلبه باشد باعث میشود به شکل وصف ناپذیری حس کنم در خانه خودم هستم. گاهی توی دسته گلی که با اسطوخودوس و شاخه های بلوط درست میکنم زنبورهای ریز سیاه در کلافهایی قهوه ای که از شاخه ها آویزان است تخم میگذارند یک بار یکیشان را از وسط نصف کردم تا بچه لاروها را ببیند. از آن به بعد وقتی میرویم پایین هیزم بیاوریم و از کنار آن بوته های کوتاه بلوط پای درخت ها که داخلشان پر از کلاف های انگلی است رد میشویم، قدم هایش را سریع تر می کند. گمانم اسمی دارند اما با اینکه کودکی و نوجوانی ام را توی دشت و دمن گذراندم، چیزهایی هست که فراموش کرده ام یا هرگز...
دلم می خواهد یک یادداشت بگذارم روی میز، یک توضیح یک عذرخواهی متأسفم نتوانستیم چیزی برایت بگذاریم.... ما یک زن یک بچه یک گربه و چند مهمان خوانده و ناخوانده بودیم. فقط زن و بچه ماندیم وقتی تو وارد کلبه میشوی همان هم نیست باشد که خانه همان طور که از ما استقبال کرد از تو استقبال کند.
خوسه او بخرو در سال ۱۹۵۸ در مادرید به دنیا آمد، اما بیشتر عمرش را خارج از اسپانیا بیشتر در آلمان و بلژیک، گذراند. او تا کنون چندین مجموعه شعر، مقاله سفرنامه داستان کوتاه و زمان منتشر کرده است. او بخرو تاکنون جوایز زیادی کسب کرده که آخرین و مهم ترینشان جایزه آلفا گوارا (Alfaguara) برای زمان اختراع عشق است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک