کتاب زنی در کابین 10،اثر روث ور،ترجمه زهرا هدایتی،توسط انتشارات نون منتشر شده است درباره کتاب زنی در کابین 10 : در این داستان جذاب و منسجم که یادآور رمان های آگاتاکریستی است . لوبلک لاک ، خبرنگار نویسنده مجله سفر ، ماموریتی کم نظیر نصیبش می شود : مسافرتی یک هفته ای با کشتی تفریحی لوکسی که تنها تنها چند کابین دارد . آسمان صاف است ، آب آرام و میهمانان خاص و خوش پوش کشتی سرمست از آغاز سفرشان با آن کشتی اختصاصی در دریای دل انگیز شمال . کابین هایش مجلل است و میهمانی های شام پر از شرو شور. اما روز های هفته که می گذرد ، بادهای سردی عرشه ی کشتی را شلاق می زنند ، آسمان خاکستری می شود و لو چیزی می بیند که آن را فقط می توان کابوسی عجیب تلقی کرد .... فضایی که از قرار معلوم ، به اندازه زیبایی عجیبش ، ترسناک هم هست ، زنی در کابین ده داستانی که وقتی تمام می شود ، حتی قدرترین خوانندگان را هم تا مدت ها بی قرار می گذارد . طرفداران در یک جنگل تاریک تاریک ، دختری در قطار و در ژرفای آب بی شک از خواندن این رمان نیز لذت خواهند برد . بریده ای از فصل هشتم کتاب زنی در کابین ده : با کمال تعجب خیلی طول کشید که خدمه مارا به سالن غذا خوری کوچک کناری راهنمایی کنند . یک جورهایی انتظار داشتم که این کار با چیدمانی کاربردی انجام شود ، مثل لنج هایی که با آن ها سفر کرده بودم و در آن ها میز ها ردیف شده بودند و پیشخوانی طولانی از غذا قرار داشت . تعجبی نداشت که در واقعیت ، این کشتی کاملا فرق می کرد : سالنی به اندازه اتاق غذا خوری خصوصی رستوران ها . حتی ممکن بود در خانه کسی باشیم ، البته اگر کسی را می شناختم که خانه اش پرده های جنس ابریشم خام و لیوان های بلوری تراش دار داشت . وقتی دیگر همه نشسته بودیم ، سرم از درد زق زق می کرد و به شدت به غذا احتیاج داشتم و بیشتر از آن به قهوه ، اما حدس زدم که باید تا وقت دسر برای آن صبر می کردم . به نظر زمان زیادی می آمد . مهمان ها سر دو میز شش نفره قرار داده شده بودند ، اما سر هر میز یک صندلی خالی وجود داشت . یعنی یکی از آن ها جای دختر کابین 10 بود ؟ سریع زیر لبم افراد را شمردم . سر میز یک ریچارد بالمر ، تینا ، الکساندر ، اوئن و بن نشسته بودند . جای خالی روبه روی ریچارد بالمر بود . سر میز دو من ، لارس ، کلوئی ، آرچر و کول بودیم و جایی خالی کنار کول . کول به پیش خدمتی که با بطری نوشیدنی از راه رسیده ه بود گفت : می تونین این رو بردارین دستش را بالای سرویس غذاخوری استفاده نشده تکان داد . زنم نتونست بیاد سفر .....
تلگرام
واتساپ
کپی لینک