میدانم که میخواهید ارتباط برقرار و آن را حفظ کنید. از هر ارتباط هم قصد و منظوری خاص دارید؛ میخواهید چیزی بخرید، تحصیل معاش کنید، بحران و مشکلی را حلوفصل کنید، معاملهای انجام دهید، ابراز وجود کنید، کسب اعتبار کنید، به خواستگاری بروید و ازدواج کنید یا میخواهید در یک ارتباط خانوادگی و دوستانه بدرخشید، به یک ارتباط وقت اختصاص بدهید و کسب احترام و اعتبار کنید. این ارتباط میتواند از پیش تعیینشده یا حتی اتفاقی باشد؛ اما باید بدانید همانگونه که یک موسیقی و نتهای آن برای زیباتر نواخته شدن و شنیده شدن به سکوت نیاز دارد، ارتباط هم همهاش بله، تفاهم و توافق راحت پشتسرهم نیست. باید بین ارتباطهای شما «نه»های ریز و درشت یا همان سکوت وجود داشته باشد. این «نه»ها بهنوعی دیدگاه و فردیت شما را به رخ طرف مقابل میکشانند. اگر خجالت میکشید یا رویتان نمیشود یا بلد نیستید «نه» بگویید، قطع به یقین بدانید که به خودتان لطمه خواهید زد. اینکه هرچه از شما تقاضا بکنند بدون تأمل پاسخ آری بدهید، نشاندهنده اِشکال در شیوه ارتباطتان است. حال باید با خود قول و قرار بگذارید یا وارد ارتباطی نشوید یا با مهارت در «نه گفتن» وارد شوید، چون بسیاری از اوقات با «نه گفتن» به برد میرسید. تجربه نشان داده است که افراد خجالتی و اهل رودربایستی عزتنفس لازم را ندارند و «نه» قدرتمند نمیگویند، ازاینرو معمولاً هم بازنده هر ارتباطی میشوند. باید سهم «نه» را در هر ارتباط مشخص و تلاش کنید بسیار خوب و مهربان باشید، زیرا کمی تلخی، نتیجه شیرین دارد. از امروز امتحان کنید همه چراغهای کوچه ارتباطتان را روشن نگه ندارید، گاهی تعدادی از آنها را خاموش کنید. به تجربه به این نتیجه خواهید رسید که «نه»های شما حکم حفاظت و مراقبت از شما را دارند و این شکلی از رعایت تعادل در ارتباط است. یک «نه» و هزار آسودگی زندگی هرروزه ما یعنی تصمیمگیریهای متعدد و انتخابهای گوناگون. شما در هر تصمیمگیری و انتخاب یا باید «بله» بگویید یا «نه» و در یک روز مجبورید دهها «بله» و «نه» هم به خودتان و هم به دیگران بگویید؛ «نه»هایی به خواستهها، آرزوها، وسوسهها، بازیگوشیها و هوسهای خود و همینطور «نه»هایی به پیشنهادها و پرسشهایی که دیگران از شما تمنا، تقاضا و درخواست میکنند. شما اساساً سه حالت شخصیتی دارید که باید به درخواستها و تقاضاهای دیگران پاسخ بدهید. آیا کودک بازیگوش و عاشق شما پاسخ میدهد یا کودک لجباز و خشمگینتان؟ آیا بالغ شما پاسخگوست یا والدتان به این تمنیّات، خواستهها و نیازها پاسخ میدهد؟ اگر به کودک و والد خود اختیار بدهید تا «نه» و «بله» بگویند، بهطورقطع به دردسر خواهید افتاد؛ اما اگر بالغتان پاسخگو باشد، بهسمت تعادل خواهید رفت و بهطوریقین بالغ است که در شرایط ویژه و حساس با یک «نه» بزرگ و طلایی و بالغانه میتواند زمینه آسودگی و راحتی شما را فراهم کند. وقتی شما کودک و هیجانزده میشوید و «نه» و «بله» میگویید، زمینه بروز دردسرهای آتی را ایجاد میکنید، زیرا وقتی کسی از شما تقاضای موقعیت یا پول میکند و شما فکر میکنید که اگر به او «نه» بگویید ممکن است در مورد شما فکرهایی بکند و بد شود و «بله» میگویید، بهطورقطع شرایط را برای به دردسر افتادن مهیا کردهاید. کودک قدرت تصمیمگیری و «نه گفتن» ندارد و وقتی شما با کودکتان وارد بازیهای جامعه میشوید، مطمئن باشید فریب و ضربه خواهید خورد. کمی به حرفها و خاطرات اطرافیانتان گوش کنید که چون نتوانستند «نه» بگویند، سالها تاوان پرداختند؛ اگر سر سفره عقد «نه»ای قاطعانه و بزرگ گفته بود، اکنون این همه بدبختی و دردسر نمیکشید؛ اگر فلان روز به تقاضای مالی دوستش «نه» قاطع گفته بود، اکنون ورشکست نشده بود. این است که در ادبیات عامه ایرانی میگویند «یک نه بگو و یک عمر آسوده باش!» البته منظور همان «نه»های بالغانه و از روی عقلانیت و منطق و استدلال است، نه «نه»های والدانه و کودکانه که ریشه در فقدان تعادل فردی دارند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک