جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
203,320
با عجله راه افتادم و آن دوتا را به حال خودشان گذاشتم تا درمورد آن سگهای بدبخت حرف بزنند و تصمیم بگیرند.
توضیح خانم نایت به نظرم عجیب میآمد. درحالی که همه چیز غیر از آن سگ کوچک هنوز سر جای اصلیاش بود، پس یک نفر باید عمداً آن را برداشته باشد. یک شی هوآهوآی تاکسیدرمی شده که دهنش پر از قلم است، به چه درد بازپرسها میخورد؟ وقتی فکرش را کردم ـ کی ممکنه اون سگو بخواد؟
با حوصله تو اتاق مان منتظر اسکارلت شدم. سعی کردم برای امتحان آمادگی کار کنم، اما فکرم کار نمیکرد.
فکر کردم موضوع را به اسکارلت بگویم. خب، دوقلوها قرار است همه چیز را به هم بگویند، ما هم همیشه همین کار را کرده بودیم…
تلگرام
واتساپ
کپی لینک