1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب ظلمت در نیمروز نشر نیماژ

معرفی کتاب ظلمت در نیمروز نشر نیماژ

4.2 (2)
کتاب ظلمت در نیمروز (ادبیات جهان)، اثر آرتور کستلر ، با ترجمه اسدالله امرایی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1398 توسط انتشارات نیماژ ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 140,000 30%

98,000

محصولات بیشتر

فهرست

  • آرتور کِستلِر در ۱۹۰۵ در بوداپست‌ مجارستان‌ به‌ دنیا آمد و مرگ‌ او در سال‌ ۱۹۸۳ در لندن‌ اتفاق‌ افتاد. معروف‌ترین‌ اثر کِستلِر ظلمت‌ در نیمروز‌ است. کِستلِر برای ادامه‌ی تحصیل به‌ دانشگاه‌ وین‌ رفت. مدتی خبرنگار جنگی نیوزکرونیکل‌ انگلستان‌ در جنگ‌ داخلی‌ اسپانیا بود. ظلمت‌ در نیمروز‌ به‌ بیش‌ از سی‌ زبان‌ زنده‌ی‌ دنیا ترجمه‌ شده‌ است. داستان‌ بلشویک‌ کهنه‌کاری‌ که در تصفیه‌های‌ استالینی‌ دهه‌ی‌ سی‌ گرفتار شد و با خودزنی‌ به‌ گناه‌ نکرده‌ اعتراف‌ کرد. مخصوصاً‌ اقرار او به‌ براندازی‌ نظامی‌ که‌ برای‌ برپا کردن‌ آن‌ خونِ‌ دل ‌خورده‌ بود از مضحک‌ترین‌ جنبه‌های سناریو بود. کِستلِر که‌ خود از اعضای‌ حزب‌ کمونیست‌ بود، مدتی‌ بعد به‌ آن‌ دکترین‌ پشت‌ کرد و در صف‌ منتقدان‌ آن‌ جا گرفت. کِستلِر در سال‌های‌ آخر عمر به‌ سرطان‌ خون‌ مبتلا شد و بیماری‌ پارکینسون‌ او را زمین‌گیر کرده‌ بود و داوطلبانه‌ همراه‌ همسرش‌ خودکشی‌ کرد. ——————————————————————————————–ظلمت‌ در نیمروز اصطلاحی‌ سیاسی‌ است‌ که‌ از کتاب‌ عهدین‌ گرفته‌ شده‌ و به‌ موقعیتی‌ اطلاق‌ می‌شود که‌ در آن‌ کسی‌ به‌ گناه‌ ناکرده‌ دم‌ تیغ‌ برود. در ترجمه‌ی این رمان عبارات کتاب مقدس عیناً از ترجمه‌ی فارسی چاپ دارالسلطنه‌ی بریتانیا، چاپ سال ۱۹۱۴ انتخاب شده است. سرود انترناسیونال که سرود سوسیالیست‌های جهان است در اصل سروده‌ی کارگر شاعر فرانسوی، به نام اوژن پوتیه بود و در چند جای رمان به آن اشاراتی شده. ترجمه‌ی زنده‌یاد ابوالقاسم لاهوتی مبنای ترجمه قرار گرفته است.

مشخصات محصول

نویسنده: آرتور کستلر
ویرایش: -
مترجم: اسدالله امرایی
تعداد صفحات: 232
انتشارات: نیماژ
وزن: 281
شابک: 9786003674745
تیراژ: -
سال انتشار: 1398
تصویرگر: -
نوع جلد: -

معرفی محصول

(داستان های انگلیسی،قرن20م)

چکیده

معرفی مختصر کتاب «ظلمت در نیمروز، اصطلاحی سیاسی است که از کتاب «عهدین» گرفته شده و به موقعیتی اطلاق می‌شود که در آن کسی به گناه ناکرده، دم تیغ برود. در این داستان، بلشویک کهنه‌کاری که در تصفیه‌های استالینی دهه 30 گرفتار شده است با خودزنی به گناه ناکرده اعتراف می‌کند؛ به‌ویژه اقرار او به براندازي نظامي كه براي برپا كردن آن خون دل خورده است از مضحك‌ترين جنبه‌هاي اين سناريو است. اين رمان داستاني درباره نظام شوروي و دادگاه‌هاي فرمايشي آن از سال 1917 و همزمان با جنگ جهاني اول مي‌باشد.

گوشه ای از کتاب

ریچارد گفت: من فقط این را می‌دانم که باید حقیقت را به مردم گفت:چون خودشان به هر حال از آن خبر دارند. مسخره است که جلو مردم ظاهرسازی کنیم.

روباشف حرفش را ادامه داد: آخرین کنگره‌ی حزب در قطعنامه‌ای اعلام کرد که حزب شکست نخورده و صرفا عقب نشینی استراتژیک کرده و هیچ دلیلی برای تغییر سیاست گذشته‌اش وجود ندارد.

ریچارد گفت: ولی این مهمل است.

روباشف گفت: اگر به همین روش ادامه بدهی ، متاسفانه ناچاریم این گفت‌وگو را تمام کنیم.

ریچارد مدتی ساکت ماند. تالار کم کم تاریک می‌شد؛ خطوط اندام فرشته‌ها و زن‌های روی دیوارها دم به دم محوتر و نامشخص‌تر می‌شد.

ریچارد گفت: متاسفم. منظورم این است که رهبری حزب اشتباه می‌کند. شما از عقب نشینی استراتژیک صحبت می‌کنید در حالیکه نصف افراد ما کشته شده‌اند، و بقیه هم آن قدر از زنده بودن خودشان خوشحال‌اند که دسته دسته به طرف مقابل ملحق می‌شوند. این قطعنامه‌های بی خاصیت که شماها در خارج صادر می‌کنید، این جا برای کسی قابل درک نیست.

در گرگ و میش غروب که هوا هر لحظه تاریک‌تر می‌شد، خطوط چهره‌ی ریچارد به تدریج رنگ می‌باخت. مکث کرد، بعد گفت: لابد آنی هم دیشب عقب‌نشینی استراتژیک کرده. خواهش می‌کنم درک کنید.ما این جا توی جنگل زندگی می‌کنیم.

روباشف صبر کرد ببیند او هنوز هم حرفی برای گفتن دارد، ولی ریچارد چیزی نگفت. حالا دیگر هوا به سرعت تاریک می‌شد. روباشف عینک رو دماغی‌اش را از چشم برداشت و به آستینش مالید.

گفت: حزب هرگز اشتباه نمی‌کند. این من و تو هستیم که اشتباه می‌کنیم، نه حزب. حزب از من و تو و هزار تا مثل من و تو بالاتر است رفیق. حزب تجسم تفکر انقلابی در تاریخ است.

تاریخ هیچ دغدغه و تردیدی نمی‌شناسد. مصمم و بدون خطا به سوی هدفش پیش می‌رود. در مسیرش، سر هیچ پیچ، گل و لایی را که با خود آورده، همراه جنازه‌ی غرق شده‌ها جا می‌گذارد.تاریخ راهش را بلد است، اشتباه نمی‌کند. کسی به تاریخ ایمان مطلق نداشته باشد، جایش در صفوف حزب نیست.

ریچارد چیزی نگفت؛ سرش همچنان روی مشت‌هایش بود و صورتِ بی احساسش رو به روباشف. روباشف که دید او چیزی نمی‌گوید، به حرفش ادامه داد.

نویسنده

آرتور کستلر

آرتور کستلر

زاده پنجمین روز از ماه سپتامبر سال ۱۹۰۵ در بوداپست مجارستان. در جوانی از هواداران دو آتشه کمونیسم بود اما در طی فرآیند دادگاه‌های نمایشی مسکو از حزب کمونیسم جدا شد و تا پایان عمر، از مخالفان سرسخت حزب کمونیسم باقی ماند. مشاهدات او از پرده آهنین و محاکمات و دادگاه‌های فرمایشی در شوروی، بعدها در شاهکار خواندنی‌اش ظلمت در نیمروز منعکس شد.

کستلر در دانشگاه روان‌شناسی خوانده. عضویت در حزب کمونیست آلمان از سال ۱۹۳۱ از جمله مراحل تجربه اندوزانه زندگی او بوده است.

تجربیاتی که البته دامنه تلخی‌های آن بیشتر از هر چیزی بود. این تجربیات در کنار مشاهده برپایی دادگاه‌های نمایشی در مسکو باعث شد تا در نهایت در سال ۱۹۳۸ از حزب جدا شود.


در دوران جنگ جهانی دوم نیز کستلر با فاشیسم و نازیسم مخالفت سرسختانه‌ای نشان داد و همواره اعتقاد داشت که نویسندگان و رسانه‌ها می‌بایست عمق فجایع را به درستی بازتاب دهند.

مترجم

اسدالله امرایی

در حال حاضر مطلبی درباره اسدالله امرایی مترجم کتاب ظلمت در نیمروز نشر نیماژ در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

اسدالله امرایی

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید