جهت اطلاع از کتاب های جدید این نویسنده روی دکمه خبرم کن کلیک کنید.
درباره نویسنده
زهرا پورقربان
زهرا پورقربان هستم. نویسنده رمان با شما که رودرواسی ندارم. این رمان برگرفته از اتوبیوگرافی خود نویسنده می باشد. باید بگویم تمام شخصیت ها، زمان و مکان و فضای این رمان، واقعی می باشد. چاپ اول این رمان در سال 1397 توسط نشر افراز به چاپ رسید و در سال 1398 به چاپ دوم دست پیدا کرد. این رمان سه دهه از زمان را در برمی گیرد از سال 1340 تا 1370. نویسنده خود راوی داستان می باشد. از سن 5 سالگی شروع می کند به روایت تا زمانیکه دست به قلم می برد برای نوشتن و چاپ این رمان. شاید شخصیت اولی رمان خواسته بگوید اراده انسان می تواند بزرگترین بحران فقر و سرکوب و ناکامی ها را زیر پاگذاشته و نگاه نویی به هستی و زندگی داشته باشد. به طوریکه دیگران را با این نگاه نو تحت تاثیر قرار دهد تا به راحتی دستخوش حوادث زندگی قرار نگیرد. در اینجا باید بگویم بنده این را به فال نیک می گیرم. چرا که هر کس این رمان را خوانده با من تماس گرفته و یک صحبت کوتاهی با هم داشته ایم و از طرفی هم بیشتر خواننده های این رمان قشر جوان دانشجو، دختر و پسر بوده اند. تا جاییکه از من دعوت کرده اند تا چند روزی مهمان خانه هایشان باشم و من این دعوت را با دل و جان قبول کردم. برای من افتخاری بود با چاپ این رمان بتوانم با فکرهای بیشماری گره بخورم و دوست های تازه ای پیدا کنم. در آخر باید بگویم اول از خانم کیان افراز مدیر نشر افراز تشکر می کنم که در چاپ این رمان من را یاری نمودند و بعد از تک تک عزیزانی که لطف می کنند و زحمت خواندن این رمان را به جان می خرند. ممنونم.
زهرا پورقربان هستم. نویسنده رمان با شما که رودرواسی ندارم. این رمان برگرفته از اتوبیوگرافی خود نویسنده می باشد. باید بگویم تمام شخصیت ها، زمان و مکان و فضای این رمان، واقعی می باشد. چاپ اول این رمان در سال 1397 توسط نشر افراز به چاپ رسید و در سال 1398 به چاپ دوم دست پیدا کرد. این رمان سه دهه از زمان را در برمی گیرد از سال 1340 تا 1370. نویسنده خود راوی داستان می باشد. از سن 5 سالگی شروع می کند به روایت تا زمانیکه دست به قلم می برد برای نوشتن و چاپ این رمان. شاید شخصیت اولی رمان خواسته بگوید اراده انسان می تواند بزرگترین بحران فقر و سرکوب و ناکامی ها را زیر پاگذاشته و نگاه نویی به هستی و زندگی داشته باشد. به طوریکه دیگران را با این نگاه نو تحت تاثیر قرار دهد تا به راحتی دستخوش حوادث زندگی قرار نگیرد. در اینجا باید بگویم بنده این را به فال نیک می گیرم. چرا که هر کس این رمان را خوانده با من تماس گرفته و یک صحبت کوتاهی با هم داشته ایم و از طرفی هم بیشتر خواننده های این رمان قشر جوان دانشجو، دختر و پسر بوده اند. تا جاییکه از من دعوت کرده اند تا چند روزی مهمان خانه هایشان باشم و من این دعوت را با دل و جان قبول کردم. برای من افتخاری بود با چاپ این رمان بتوانم با فکرهای بیشماری گره بخورم و دوست های تازه ای پیدا کنم. در آخر باید بگویم اول از خانم کیان افراز مدیر نشر افراز تشکر می کنم که در چاپ این رمان من را یاری نمودند و بعد از تک تک عزیزانی که لطف می کنند و زحمت خواندن این رمان را به جان می خرند. ممنونم.
