ارزشمندترین ها

کتاب کهکشان نیستی pdf 🔥 دانلود رایگان

خلاصه کتاب کهکشان نیستی طاقچه نی سایت دیجی کالا دانلود آیت الله قاضی رایگان عطش pdf دست دوم

معرفی کتاب کهکشان نیستی

کتاب کهکشان نیستی به قلم محمد هادی اصفهانی، روایتی از حیات ۸۱ساله‌ی مرحوم سید علی قاضی طباطبایی است. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است و جزو آثار پرفروش این حوزه به حساب می‌آید. این کتاب در ۷۵ فصل به مرور زندگی سید علی قاضی طباطبایی از زمان ورود ایشان به نجف پرداخته است. این کتاب مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است.

728 90

این کتاب را نشر فیض فرزان منتشر کرده و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.

درباره کتاب کهکشان نیستی

کتاب کهکشان نیستی نوشته‌ی حجت الاسلام والمسلمین محمد هادی اصفهانی روایتی مستند از زندگی سید علی قاضی طباطبایی است. سید علی قاضی طباطبایی در ۲۷سالگی به نجف مهاجرت کرده و پس از آن با اساتید بزرگی آشنا می‌شود و تا پایان عمر پربرکت خود مسیر سیر و سلوک را ادامه می‌دهد. این کتاب روایتی از همین مسیر تا پایان عمر ۸۱ساله‌ی سید علی قاضی طباطبایی است.

محمد هادی اصفهانی در این کتاب با بهره‌گیری از مستندات موجود درباره‌ی مرحوم سید علی قاضی طباطبایی روایت دلنشینی نگاشته است. این کتاب در ۷۵ فصل تدوین شده است، در ابتدای هر فصل آیاتی از قرآن ذکر شده و در ادامه هر فصل از زبان راویان مختلفی، از جمله خود ایشان و همسر و فرزندانشان و افراد بسیار دیگری که با ایشان در ارتباط بوده‌اند، نقل شده است. به گفته‌ی نویسنده «شاگردان آیت‌الله سیدعلی قاضی و بسیاری از افراد کوچه و بازار هم راویان این رمان هستند و هرکدام قدم به قدم احوالات خودشان را در مسیر ارتباط با ایشان بیان می‌کنند. این تعدد روایات باعث می‌شود مخاطب نیز در بطن روایت اصلی وارد شده و به فکر فرو برود و احساس نکند که از خط سیر اصلی خارج است. این ساختار باعث می‌شود تا حقیقت و نوری از عقل خود مخاطب به او تابیده شده و با او به مکالمه بنشیند.» تعدد این راویان و تعدد روایت‌ها در این بین باب آشنایی مخاطب را نه فقط با مرحوم سید علی قاضی طباطبایی که با بسیاری از اساتید و بزرگان دیگر این حوزه نیز باز می‌کند.

 

خواندن و دانلود کتاب کهشکان نیستی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

 

اگر به خواندن روایات زندگی بزرگان دینی علاقه‌مندید و مایل به دنبال کردن زندگی‌نامه تاریخی سید علی قاضی طباطبایی هستید، این کتاب به شما پیشنهاد می‌شود.

 

چرا باید این کتاب را بخوانیم؟

 

حجت الاسلام والمسلمین محمد هادی اصفهانی در این کتاب با بهره‌گیری از منابع مختلفی به نقل روایت زندگی سید علی قاضی طباطبایی پرداخته‌اند و مستند بودن این روایات کتاب را برای کسانی که به دنبال روایت‌های تاریخی در این حوزه هستند خواندنی‌ کرده است. علاوه بر این قلم محمد هادی اصفهانی به شدت گیرا و روان است و این باعث شده که مخاطب در عین آگاهی از مستند بودن کتاب، نگاهی داستانی به روایات داشته باشد و این وجه تمایز اصلی این کتاب با سایر کتب تاریخی در این حوزه است.

آیا روایت کهکشان نیستی بر اساس واقعیت است؟

همانطور که محمد هادی اصفهانی در مقدمه‌ی کتاب نیز ذکر کرده است، این کتاب با وجود داستان جذابی که دارد، در دسته‌ی رمان‌ها قرار نمی‌گیرد و داستان آن کاملا مستند و بر اساس واقعیت نوشته شده است. حجت الاسلام محمد هادی اصفهانی برای نگارش این کتاب از منابع زیادی بهره گرفته‌اند که نام تمامی این منابع به جهت مستندسازی کتاب در انتهای کتاب ذکر شده است.

سید علی قاضی طباطبایی کیست؟

سید علی قاضی طباطبایی (۱۲۴۵- ۱۳۲۵) عارف بزرگ و استاد اخلاق حوزه‌ی نجف بوده‌ است. او در تبریز به یادگیری علوم مقدماتی پرداخت و سپس در سال ۱۲۷۲ برای بهره‌گیری از آموزه‌های اساتید و بزرگان دین به نجف مهاجرت کرد. پس از اقامت در نجف، سید علی قاضی طباطبایی به کسب علم از محضر اساتیدی چون میرزا حسین خلیلی و آخوند خراسانی پرداخت و سه سال بعد در ۲۷سالگی به مقام اجتهاد دست یافت.

وی از مکتب بزرگانی چون ملا حسینقلی همدانی پیروی کرده‌ و شاگرد بزرگانی چون محمد بهاری و سید احمد کربلایی که خود شاگردان مرحوم ملا حسینقلی همدانی بوده‌اند، بوده است. سید علی قاضی طباطبایی در عمر پربرکت خود در نجف به تعلیم عرفان و اخلاق و تهذیب نفس پرداخت و شاگردانی همچون سید عبدالکریم کشمیری، محمدتقی بهجت، سید عبدالحسین دستغیب و میرزا ابراهیم سیستانی پرورش داده است.

مرحوم سید علی قاضی طباطبایی علاقه‌ی قلبی شدیدی به ابن عربی و مولوی داشته است که این علاقه باعث مخالفت برخی علمای آن زمان با وی گشته است. این مخالفت تا به حدی بود که مخالفان به مقابله با وی پرداخته و سجاده از زیر پای وی می‌کشیدند و او را به مرگ تهدید می‌کردند.

آثار مهمی از مرحوم سید علی قاضی طباطبایی به جا مانده است که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به «شرحی ناتمام بر دعای سمات»،‌ «تفسیر قرآن کریم» و «تصحیح و تحقیق الارشاد اثر شیخ مفید» اشاره کرد.

سید علی قاضی طباطبایی در سال ۱۳۲۵ چشم بر جهان بست و در قبرستان وادی‌السلام نجف به خاک سپرده شد. درباره‌ی زندگی مرحوم قاضی طباطبایی بیش از پنجاه کتاب نگاشته و منتشر شده است.

 

درباره محمد هادی اصفهانی؛ نویسنده کتاب

 

حجت‌الاسلام و المسلمین محمد هادی اصفهانی نویسنده‌ی کتاب کهکشان نیستی متولد ۱۳۶۶ است. «کهکشان نیستی» اولین اثر ایشان است و حاصل تحقیقات طولانی‌مدت ایشان در سیر و سلوک و زندگی مرحوم سید علی قاضی طباطبایی است. علاوه بر تحقیق در حوزه‌ی دین و نگارش این کتاب،‌ اشعاری نیز توسط محمد هادی اصفهانی سروده شده است. وی در حال حاضر در نجف اشرف سکونت دارد.

 

نقد کوتاهی بر کتاب کهکشان نیستی

حجت الاسلام محمد هادی اصفهانی در کتاب کهکشان نیستی با قلمی شیوا به روایت زندگی سید علی قاضی طباطبایی پرداخته است. مستند بودن روایات و ذکر منابع مربوطه در اعتباربخشی به کتاب بسیار موثر بوده است و با وجود مستند بودن روایات و الهام‌گرفتن از منابع بسیار، روایت کتاب روان است و خواندن یک کتاب تاریخی را برای خواننده ساده می‌کند. کتاب از ۷۵ بخش کوتاه تشکیل شده است که بخش بزرگی از زندگی سید علی قاضی طباطبایی را به نقل از افرادی که با نام بسیاری از آن‌ها آشناییم روایت می‌کند، با این حال در این روایات جای برخی نکات مهم و پررنگ زندگی وی از جمله زندگی شخصی و خانوادگی ایشان خالی است.

 

 

بخشی از کتاب کهکشان نیستی

«چه مهتابی، ماه چه درخششی داشت! از دریچهٔ اتاقک کاروان‌سرایی در نزدیکی بین‌الحرمین نور مهتاب صورتم را نوازش می‌داد.

هنوز خستهٔ راه بودم. باورم نمی‌شد که کربلا و سیدالشهدا و علمدارش را زیارت کرده باشم. من کجا، کربلا کجا و تبریز کجا!

فردا غروب، پس از ۸۱ روز، از کربلا عازم دیار سلطان نجف می‌شدیم؛ سفری پرفرازونشیب که برای خروج از مرز ایران، مجبور به گذر کردن از مرزهای دولت عثمانی شدیم. طبع شاعری سید علی به دادمان رسید؛ آنجا در مرز شعری سرود و اجازهٔ وارد شدن به دولت عثمانی را صادر کردند.

به سید علی و دخترها نگاه می‌کردم که دوروبرش روی زمین خوابیده بودند. حالِ او را نمی‌فهمیدم؛ خوشحال بود که به مراد دلش می‌رسید، اما چرا غصه داشت؟ چرا مضطرب بود؟ چرا آدم‌ها نمی‌توانند یکپارچه خوشحال باشند؟

مدتی طولانی اشتیاق نجف بی‌تابش کرده بود. در خودش بود و وقت‌وبی‌وقت در حال توسل. هرجا می‌توانست، نمازی می‌خواند و برای رسیدن به مرادش دست به‌سوی آسمان دراز می‌کرد.

حالا که نزدیک به چهارده فرسخی نجف بودیم، باز هم آثار غصه را در چهره‌اش می‌دیدم!

من عازم و همراهش شدم تا در این سفر کنارش باشم. مراقب دخترها بودم تا سید علی به کارهایش برسد. اهل کاروان از او توقع داشتند، سؤال می‌پرسیدند و طلب زیارت دوره و مقتل‌خوانی می‌کردند. کاش کمی به حال خود رهایش می‌کردند؛ همیشه به خلوت که می‌رفت و تنها می‌شد، خودش را جمع‌وجور می‌کرد و انگار دوباره خود را می‌ساخت.

یاد روز خواستگاری افتادم؛ لبخند شیرینش از پیش چشمانم محو نمی‌شد. مردی که نمی‌دانستم در پیچ‌وتاب روحش آتشِ زیر خاکسترِ عشق نهفته است. کم‌کم دلم برای تبریز تنگ شده بود، اما همیشه برق نگاه محبت‌آمیز و نهاد پاک سید علی برای ماندن در کنارش مُجابم می‌کرد. مردها مثل کودکان‌اند باید کنارشان باشی. حتی اگر بنا بود از دنیا و دارایی‌هایم دست بکشم، او را می‌خواستم و در کنارش آرام بودم.

به خود که آمدم، دیدم مادر سه دختر و همسر مردی شده‌ام که اهل علم و عبادت بود.

او چیزی کم نداشت، اهل فکر و ذکر و درس و تقوا بود و از همه مهم‌تر، من را دوست می‌داشت و در محبت کردن کم نمی‌گذاشت. دیگر چه می‌خواستم؟! مهر و محبت مردی که آرزوی دلش نجف بود.»

banner scaled

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا