جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
292,600
مثالهای اخیرتر را در نظر آورید. قرن بیستم متأسفانه شاهد ظهور ديکتاتورها و جبارانی بوده است که دست به جنایتهای بزرگی زده اند. کسانی چون هیتلر استالین ،مائو و پول پوت گویی به خاطر خود خشونت دست به خشونت زده اند. علی رغم موفقیت موقتی شان که احتمالاً به دست آوردند کارهای نیک اندکی برای کشورشان کردند و صدمه های بزرگ به آن رساندند. اما حتی اگر کشورهای آنان از حکومت آنها منتفع می شد، باز جنایات آنها آنقدر هولناک بود که نتوانند نام نیکی از خود به یادگار بگذارند. برای مستقر کردن یک جمهوری یا پادشاهی شخص باید فرصت مناسب را به دست آورد بهترین موقعیت کشوری آشفته است که شخص می تواند برای اصلاح آن بکوشد
اگر شهریاری خواهان افتخار و جلال و نام و آوازه است باید آرزو کند که مهار قدرت را در کشوری آشفته به دست گیرد ولی نه برای آنکه مانند قیصر آن را آشفته تر سازد بلکه بدین منظور که مانند رومولوس در آنجا نظم برقرار کند؛ و این عالیترین فرصتی است که بخت و سرنوشت به کسی میتواند بخشید ( Dis., 1, 10, p. 145)
بنابراین، دغدغه اصلی ماکیاولی موقعیت یک شهریار تازه است، کسی که اخیراً به قدرت رسیده است. چنین شخصی با اصلاح دولت و کشور خویش می تواند به افتخار و جلال فراوان برسد. ماکیاولی به هنگام بحث درباره شهریاران تازه بی تردید موقعیت لورنتسو د مدیچی را در فلورانس مد نظر دارد. ماکیاولی می خواهد به او الهام ببخشد که دست به کارهای بزرگ بزند و...
تاریخ فلسفه سیاسی علاوه بر اینکه به ما کمک میکند اصل و ریشه خودمان را فهم کنیم، بصیرتی اساسی برای فهم دلایل اینکه چرا دیدگاههای فعلی مان را داریم به ما می دهد با مقایسه اندیشه های خودمان با اندیشه های گذشتگان می توانیم مفروضات حیاتی درباره سؤالات فلسفی گسترده تر درباره ماهیت واقعیت هستی احتمال دست یافتن به نوعی از شناخت شناخت پذیری حقیقت اخلاقی طبیعت انسان و احتمال بهبود و کمال بخشیدن به انسان را دریابیم. فلسفه سیاسی یک رشته اشتقاقی است. اندیشه های سیاسی هر متفکری سخت تحت تأثیر پاسخهایی است که به این سؤالات غالی میدهد بنابراین اگر متفکری دیدگاه خاصی درباره طبیعت انسان یا حقیقت اخلاقی دارد این دیدگاه عمیقاً بر آن صورت سازمان سیاسی که مرجح میدارد تأثیر میگذارد با وارسی طیفی از فلسفه های سیاسی که دیدگاههای مختلفی را درباره جهان سیاسی عرضه میکنند و در ضمن پاسخهای مختلفی که به این سؤالهای غالی میدهند به فهم ارتباطهای میان اجزاء یک فلسفه سیاسی معین نائل میشویم و میفهمیم چگونه میان این اجزاء کنش و واکنش وجود دارد و چه کارکردی پیدا میکنند اندیشه های سیاسی ما تصادفی نیستند. این اندیشه ها از عناصر بنیادین جهان بینی کلی ما نشأت می گیرند. رسیدن به بصیرتی ژرفتر درباره اینکه چرا ما چنین فکر میکنیم به ما کمک میکند که در مفاهیم سیاسی مان دقیق شویم و احتمالا در آنها تجدید نظری بکنیم
تلگرام
واتساپ
کپی لینک