کتاب معامله گر با انضباط

(نگرش های کارگزاران بورس)

کتاب معامله گر با انضباط اثر مارک داگلاس ترجمه مهدیه مهدیان نشر شمشاد منتشر شده است به یاد داشته باشید همیشه میزان پولی که در قالبت سود معاملات به دست می آورید . مستقیمرهایی که در زندگی دارید در ارتباط است و مشخص می کند چه اندازه لیاقت دریافت پول را دارید.

مارک داگلاس، نویسنده، سخنران، مدرس و بنیان‌گذار حوزه‌ی روانشناسی تجارت است.
او فعالیت در بورس را از سال ۱۹۷۸ آغاز کرد، درست وقتی‌که در یک دفتر بیمه کارمند بود. داگلاس توانست در مدت‌زمان کوتاهی به یک معامله‌گر قهار و کاربلد تبدیل شود. او در این کتاب تمامی تجربه‌های خود در حوزه‌ی روانشناسی بازار، معامله‌گری، چگونگی خودشناسی و کسب اعتمادبه‌نفس را برای افراد تازه‌وارد در بورس و بازار تجارت به زبانی ساده بیان می‌کند.
مهم برشمردن عواملی مثل: اعتمادبه‌نفس، نظم، دقت زیاد، و استفاده از محیط‌های خارجی و داخلی ذهن، ازجمله مواردی است که وی در این کتاب به آن‌ها پرداخته است.
او مواردی که از ذهن سرچشمه می‌گیرند را مؤلفه‌های اصلی برای رقابت در بازار می‌داند.
امید است مخاطب با بهره‌گیری از رهنمون‌های این کتاب بتواند در حوزه‌ی تجارت و بورس با موفقیت عمل کند.

فصل اول
دلیل نوشتن این کتاب
از همان سال ۱۹۸۲ که نوشتن این کتاب را شروع کردم، معامله‌هایی داشتم که تا به امروز در همه‌ی جهات، رشد قابل‌توجهی داشته‌اند.
تنوع در مبادلات، به‌روزرسانی قراردادها، اطلاع‌رسانی دقیق و سریع، خدمات مشاوره‌ای پیشرفته‌تر، گوناگونی کتاب‌ها و نشریات مربوطه، و پیشرفت روزبه‌روز نظام‌ها درزمینه ی تحلیل فنی و نظارت تخصصی به کمک نرم‌افزارهای کامپیوتری، از عناصر حائز اهمیت در کمک به رشد و تعالی معاملات هستند که همه‌ی این‌ها راه شناخت بازارها و دنبال کردن آنها را تسهیل می‌بخشند. اما برخلاف تمام این عناصر، خدماتی که در این حوزه ارائه می‌شوند واقعیتی اجتناب‌ناپذیر را روایت می‌کنند. هنوز تعداد انگشت‌شماری از تجار و سهام داران کارکشته، سهم بیشتری از این سفره را برمی‌دارند و هرسال تعداد قابل‌ملاحظه‌ای از تجار (تقریبأ ۹۰ درصد) دست‌خالی از سر این سفره می‌روند، و بازنده خوانده می‌شوند.
در هر معامله، به ازای هر یک دلار که یک معامله‌گر به‌عنوان سود در نظر می‌گیرد، شخصی دیگر باید ضرر کند. به‌بیان‌دیگر، سودی که آن دسته‌ی کوچک دائماً از بازار به دست می‌آوردند، از جيب صدها معامله‌گر دیگری می‌آید که با ازخودگذشتگی، پله‌ای می‌شوند برای بالا رفتن گروه دیگر و به آن گروه در موفقیت‌های روزانه‌شان یاری می‌رسانند.
پرواضح است که همه می‌خواهند بدانند که رمز موفقیت این معامله گران چیست! و به‌طور حتم تفاوت‌هایی میان این دودسته نیز وجود دارد.
دسته‌ی اول: گروه کوچک برنده‌ها، و دسته‌ی دوم: گروه بزرگ بازنده‌هایی که حاضرند هر کاری بکنند، تا رمز موفقیت برنده‌ها را کشف کنند!
رمز کار آن‌ها این است: معامله‌گرانی که دائماً در بازار سود می‌کنند (هرروز هر هفته، هرماه، هرسال، با عملکردی بر پایه‌ی نظم ذهنی وارد این حرفه می‌شوند. زمانی که از آن‌ها بخواهیم راز موفقیتشان را فاش کنند از آن‌ها فقط یک جواب خواهیم شنید.
زمانی موفق به سودآوری و افزایش ثروت خود در این حرفه شدیم که یاد گرفتیم: چگونه منضبط باشیم، عواطف خود را کنترل کنیم، بر خود مسلط باشیم و ذهنمان را در جریانی همسو، با سمت موفق و سودآور بازار قرار دهیم.»
قبل از هر چیز باید به دو نکته‌ی مهم اشاره‌کنم: اولین نکته این است که نظم، کنترل احساسات، تسلط بر خویش و متقاعد ساختن ذهن در انجام کارها، همه در حیطه‌ی روانشناسی قرار دارند و با پیشرفت‌های جدید بازار، سرویس‌های نوین خبری، خدمات مشاوره‌ای به‌روز، ابزارهای پیشرفته‌ی حسابرسی و مالی یا نظام‌های تحلیل فنی میانه‌ای ندارند.
دومین نکته: بر اساس تجربیاتم درزمینهٔ ی خریدوفروش سهم، با تحقیقاتی که انجام داده‌ام و مشاهدات شخصی‌ام، دریافتم که همه‌ی فعالان بورس، چه برنده و چه بازنده، تجربیات یکسانی دارند. هردو دسته به‌هرحال در برهه‌ای از این کار، تشویش، اضطراب، نگرانی و فشار روانی حاصل از شکست را تجربه کرده‌اند. معامله‌گرانی که موفق شده‌اند از این مرحله گذر کنند و ثروت چشمگیری به دست آورند، افراد ریسک‌پذیری بوده‌اند که زمان خود را برای شناخت موانع سرسخت روان‌شناختی در این حیطه و غلبه بر آن‌ها صرف کرده‌اند و خب این کار، حتی برای خبره‌ترین و تیزهوش‌ترین آن‌ها، چند سالی طول کشیده است.
داشتن نظم، تسلط بر خویش و کنترل عواطف، شاه‌کلیدهای کسب موفقیت هستند، اما صفاتی مادرزادی نیستند، بلکه برخلاف آن، صفاتی اکتسابی هستند که تنها با فراگیری تمرین‌های ذهنی مشخص، آن‌ها را کسب می‌کنیم. فراگرفتن این تمرین‌های ذهنی معمولاً به روش آزمون‌وخطا انجام می‌شود که می‌تواند بسیار هزینه‌بر و القاکننده‌ی درد و رنج‌های روانی باشد. مهم‌ترین مشکل روش آزمون‌وخطا در بازار آن است که بیشتر مردم، قبل از به اتمام رساندن بازه‌های یادگیری، تمام سرمایه‌ی خود را دودستی به باد فنا می‌دهند. معامله‌گرانی هم که پول کافی برای ادامه‌ی راه و معاملات خود رادارند، هیچ‌وقت از اثرات درازمدت و مخرب روانی این مرحله رها نمی‌شوند.
با تمام این تفاسیر فقط تعداد انگشتش ماری می‌توانند از این مرحله به‌سلامت عبور کنند؟
قطعاً برای تمام معامله گران موفق، چه درگذشته و چه در حال توضیح دادن درباره‌ی بایدها و نبایدهای فعالیتشان بسیار مشکل است. گفتن اینکه چطور این کار را انجام می‌دهند و از همه مهم‌تر اینکه برای دستیابی به این هدف چه قدم‌های مشخصی برداشته‌اند. خیلی از آن‌ها با آغوش باز تمام دانش خود از بازارها و شیوه‌ی رفتار بازارها را به دیگران انتقال می‌دهند، اما نمی‌توانند آنچه را که می‌دانند به‌طور کامل به دیگران آموزش دهند. آن‌ها به کسانی که به دنبال شنیدن نکات کوچک هستند، فقط می‌توانند بگویند که اشراف بر همه‌ی اطلاعات دنیا در مورد بازارها هم به آن‌ها کمکی نخواهد کرد، مگر آن چیزی که به اسم بردباری، نظم و تسلط بر عواطف خوانده می‌شود را یاد بگیرند.

به یاد داشته باشید همیشه میزان پولی که در قالب سود معاملات به دست می‌آورید، مستقیماً با باورهایی که در زندگی دارید در ارتباط است و مشخص می‌کند که چه اندازه لیاقت دریافت پول را دارید.