کتاب مدیران بزرگ به دنیا نمی آیند ساخته می شوند

(مدیریت رهبری)

کتاب «مدیران بزرگ به دنیا نمی آیند، ساخته می شوند»، برگردان فارسی کتاب «The making of a manager» از جولی ژو (JULIE ZHUO) است.کتاب مدیران بزرگ به دنیا نمی آیند ساخته می شوند اثر جولی ژو ترجمه حمید زعیمی نشر نوین منتشر  استتبریک می­گویم. شما مدیر شده ­اید! بعد از خوشحالی کردن، عنوان درخشان جدیدتان را بپذیرید و مرحله جدید مسیر شغلی تان را آغاز کنید. حقیقت مانند مه کم­ کم پایین می آید، شما واقعا نمی ­دانید که در حال انجام چه کاری هستید…وقتی جولی ژو در سن 25 سالگی مدیر تازه ­کاری بود، دقیقا چنین احساسی داشت. او با مسئولیت­ های زیادی از استخدام گرفته تا اخراج، از ملاقات گرفته تا پیغام دادن، از برنامه­ ریزی گرفته تا اجرا شروع به کار کرد و با هزاران سوال و عدم قطعیت مواجه شد. چگونه او می­ توانست ارزش بیشتری از کار تیمی به دست آورد؟ چطور می­ توانست از کارمندان مستقیمش بهتر حمایت کند؟ راز مدیریت همراه با اعتماد­ به­ نفس در شرایط جدید و غیرمنتظره چه بود؟اکنون، جولی پس از مدیریت تیم ­های زیادی متشکل از ده­ ها تا صدها نفر، مهم ترین درس را یاد گرفته است: مدیران بزرگ ساخته می­ شوند، به دنیا نمی آیند. اگر مشغول خواندن کتاب هستید، پس شما به قدر کافی به فکر مدیر بزرگ­ شدن می­ باشید.کتاب حاضر یک راهنمای نوین مدیریت است که شامل مثال­ های روزمره و بینش­های متحول­ کننده مانند موارد زیر است:چطور یک مدیر عالی را از یک مدیر معمولی تشخیص دهید (همراه با مثال) چه زمان یک مصاحبه نامناسب را نادیده بگیرید و در هر صورت فردی را استخدام کنید. چطور برای کارمندانتان چیزی غیر از رئیس باشید، و فضای پراعتمادی بین خود و آنها ایجاد کنید. وقتی که ایمانتان را از دست می ­دهید و پاسخ سؤالات را نمی­ دانید، به دنبال چه چیزی بگردید.اگر تازه مدیر شده­ اید، یا به دنبال ارتقا هستید، برای تبدیل شدن به مدیر دلخواهتان به این کتاب نیاز دارید.از مقدمه کتابکتاب‌‌های مدیریت بسیاری وجود دارد که توسط مدیران ارشد و متخصصان مدیریت نگاشته شده‌‌اند. منابع بی‌‌شماری برای مدیران اجرایی وجود دارد که می‌‌خواهند از طریق تازه‌‌ترین ترندهای کسب‌‌و‌‌کار و پژوهش‌‌های سازمانی کارشان را مؤثرتر انجام دهند.اما اکثر این مدیران، مدیران ارشد یا مدیران اجرایی رده بالا نیستند. اکثر آن‌ها تیم‌‌های کوچک‌تری را مدیریت می‌‌کنند و برخی اوقات حتی به طور مستقیم هم این کار را نمی‌‌کنند. اغلبِ آن‌ها در صفحات مجلات فوربس یا فورچون نیستند. ولی همه‌‌، مدیرانی هستند که هدف مشابهی دارند و آن کمک به تعدادی از افراد برای رسیدن به یک هدف مشترک است. این مدیران می‌‌توانند معلمین یا رؤسای مدرسه، کاپیتان‌‌ها یا مربیان، سرپرستان یا برنامه‌‌ریزان باشند.بعد از درنظر گرفتن این موضوع، با خودم فکر کردم شاید بتوانم این کتاب را بنویسم، زیرا افراد زیادی می‌‌توانند از آن استفاده کنند: افرادی مانند مدیران جدیدی که بدون آمادگی وارد چالش بزرگی شده‌‌اند، مدیرانی که مدام فکر می‌‌کنند چگونه به افرادشان کمک کنند تا عملکرد بهتری داشته باشند، مدیران تیم‌‌های با رشد سریع و آن‌هایی که درباره مدیریت کنجکاوند. در زمان نه چندان دوری، خودِ من یکی از این افراد بودم.مدیریت یک تیم کار سختی است؛ چراکه در نهایت به افراد ختم می‌شود و همه‌‌ی ما موجوداتی چندبعدی و پیچیده هستیم. همان‌طور که رسیدن به یک جایگاه ویژه منحصر به روش خاصی نیست، برای مدیریت گروهی از افراد نیز تنها یک راه وجود ندارد.همکاری در تیم‌‌ها باعث پیشبرد جهان می‌شود. با کار کردن در تیم می‌‌توانیم به مراتب بسیار بزرگ‌تر و رؤیاپردازانه‌‌تر از اقدام فردی به پیش برویم. به همین شیوه جنگ‌‌ها به پیروزی ختم می‌‌شوند، نوآوری‌‌ها رخ می‌‌دهند و سازمان‌‌ها موفق می‌‌شوند. دلیل تحقق همه‌‌ی رویدادهای بزرگ، داشتن شیوه همکاری تیمی است.بیش‌تر از هر چیزی در زندگی‌ام به این جمله ایمان دارم: مدیرانِ بزرگ به دنیا نمی‌‌آیند، ساخته می‌شوند. مهم نیست که شما چه کسی هستید، همین که این‌قدر برایتان مهم بوده است که این کتاب را بخوانید، پس به قدر کافی به مدیر بزرگ شدن اهمیت می‌‌دهید.خواننده‌‌ی عزیز، امیدوارم این کتاب نکات مفیدی به شما ارائه دهد. ولی مهم‌تر از آن، کتاب حاضر به شما کمک ‌‌کند چراهای مدیریت را درک کنید. زمانی که چراهای مدیریت را فهمیدید، می‌‌توانید در چگونگی‌‌های آن نیز مؤثر باشید. چرا باید مدیریت وجود داشته باشد؟ چرا باید با کارکنانتان جلسات یک‌‌به‌‌یک داشته باشید؟ چرا باید فرد الف را به جای فرد ب انتخاب کنید؟ چرا برخی مدیران اشتباهات مشابهی مرتکب می‌‌شوند؟برخی از داستان‌‌ها و فضاهایی که در کتاب به آن اشاره کرده‌‌ام، ممکن است منحصر‌‌به‌‌فرد و مربوط به محیط کاری خودم یعنی یک شرکت استارتاپ تکنولوژی‌‌محور و جزو پانصد شرکت برتر فورچون باشد. ممکن است به ندرت بخواهید کسی را استخدام کنید. شاید جلسات بخش مهمی از کار روزانه‌‌ی شما نباشد. باوجود این، بیش‌تر کار روزانه‌‌ی مدیران بازخورد دادن، ایجاد فرهنگ سالم و برنامه‌‌ریزی مشترک است.در پایان، امیدوارم این کتاب منبعی در قفسه کتاب‌هایتان باشد که می‌‌توانید با هر ترتیبی که دوست داشتید آن را مطالعه‌‌ کنید و هر زمان که بخش خاصی متناسب با نقش جدیدتان لازمتان شد، دوباره آن بخش را بخوانید.—

هیچ کس کامل نیست و مدیران هم استثنا نیستند. شما هم اشتباه خواهید کرد گاهی باعث دلسردی کارکنانتان میشوید و گاهی حرف اشتباهی میزنید و اوضاع را از آن چه هست بدتر می کند ودر هنگام این اتفاق هایی در دام این فکر نباشید که در ساری هستید و نباید به اشتباهها و ضعفهایتان اقرار کنید. در عوض عذرخواهی کنید بپذیرید که اشتباه کرده اید و اقدامی جدی برای بهتر کردن شرایط در آینده انجام دهید. چند وقت پیش، یکی از مدیران همکار پیامی عمومی در شرکت منتشر کرد، مبنی بر این که یکی از تیم ها به اندازه ی کافی سریع پیش نمی رود. یاس در لحن پیامش کاملا مشهود بود. اقدام او به دلیل ارشد بودنش روحیه ی کارکنان را تضعیف کرد. یک نفر خصوصی به او گفت زمینه ی مهمی را درباره ی چگونگی عملکرد تیم نادیده گرفته و این که لحن پیامش کمکی به تیم نکرده است. آن مدیر بعد از آن بلافاصله عذرخواهی کرد. عبارت معروفی است که میگوید مردم آنچه را گفته اید فراموش خواهند کرد. آن چه را انجام داده اید فراموش خواهند کرد ولی هرگز احساسی را که در آنها به وجود آورده اید، فراموش نخواهند کرد جزئیات آن پیام الکترونیکی را فراموش کرده ام، ولی هنوز اثر آن عذرخواهی را به یاد می آورم. وقتی شرایط سختی را پشت سر میگذاریم اغلب مفیدترین کار پاسخ دادن و راهنمایی نیست بلکه هم دردی است. اوایل این گونه فکر نمی کردم، زیرا در ذهنم مدیر را فردی قابل اعتماد و کاردان تصور میکردم فکر میکردم که باید جلوی کارکنانم طوری نشان دهم که میدانم چه میکنم حتی زمانی که چنین احساسی نداشتم هم به آن وانمود می کردم