جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
76,000
تن می دهم؟ آدم میتواند عاشق یکی باشد و هم زمان هم عقلش پاره سنگ برندارد. ادوارد و ادامه می دهد: فقط پول وپله من نیست که اینجا داریم درباره ش حرف می زنیم تو زندگی بهتری واسه خودت پدر و مادرت و خواهرهات نمیخوای؟ نمی خوام به خاطر تو یا آلخاندرو درگیر رابطه با سناتور پرستون بشم یا برای اینکه خودم و خواهرهام مجبوریم رخت و لباس هامون رو دوباره و چندباره تنمون کنیم راه های دیگه ای هم واسه کله پا کردن فیدل هست. در ضمن من برادرم رو بهتر از هر کس دیگه ای میشناختم و تقریباً حتم دارم اگه زنده بود و برای همچین کاری دست به هر کاری میزدم، حسابی جوش می آورد.» با اینکه فیدل ما را به خاک سیاه نشانده تربیت ادوارد و طوری هست که مطمئنم نهایتاً برای لحظه ای هم که شده شرمسار خواهد شد. «خب. بهش خیلی نزدیک نشو ولی ببین چی کار میتونی بکنی که علاقه ش رو حفظ کنی. شاید اگه دلش در گروی تو باشه تو کمک کردن بهمون حرف شنوی بیشتری به خرج بده.» اون داره ازدواج میکنه این حرف را به خاطر ادوارد و میزنم و شاید هم کمی به خاطر خودم با اینکه دیشب در تراس خیلی سرحال بودم باید یادم بماند که او در شرف ازدواج است.
یعنی واقعاً تمام دیشب مرا دید میزده؟ ادوارد و با حاضر جوابی میگوید تو هم بئاتریس پرزی نمی خوام زندگی به مرد و آرزوهای زناشوییش رو به باد فنا بدم. دلم نمی خواد به آدم های بی گناه صدمه ای بزنم ادوارد و سریع جواب میدهد: «اون» به سیاستمدار آمریکاییه بی گناه چیه؟ رد دستهای نجس آمریکاییها تو تمام اون ماجراها هست امشب مهمونیه سناتور پرستونت هم اونجاست با من بیا دل دل میکنم.
موج قدرت حس و حال دیگری هم با خودش می آورد و آن خاطره زندگی ای است که نتوانستم نجاتش دهم صدای ماشینی که جلوی دروازه های غول آسای منزلمان ترمیم کرد دری که باز شد و جسد بی جان اما هنوز گرم برادر دوقلویم که نقش زمین شد. خاطره خون آلخاندرو که پله هایی را که در بچگی از آنها بالا و پایین می رفتیم رنگی کرد. خاطره سرش که در آغوشم بود و من که داشتم خون گریه می کردم
تلگرام
واتساپ
کپی لینک