کتاب با چرا شروع کنید

بازار کتاب های ترجمه در ایران داغ است راستی دلیل مترجمان برای ترجمه ی کتاب چیست؟ دلیلش مسائلی مالی است؟ این کار را میکنند چون کار دیگری بلد نیستند؟

یا چرایی دیگری دارند؟ با خواندن این مقدمه حداقل از چرایی من آگاه می شوید. افراد و سازمانهای موفق چرایی انجام کارشان را می دانند. در واقع از چرایی قدم گذاشتن در مسیری که طی میکنند اطلاع دارند و چگونگی طی این مسیر را می دانند و ابزارهای لازم برای این کار را هم در اختیار دارند. در مقابل، سازمانهایی هم هستند که در مسیر بسیار هموارتری حرکت میکنند، ولی چرایی طی آن مسیر را نمی دانند یا در جایی از مسیر چرایی شان را از دست داده اند و این سردرگمی خودشان و کارمندان شان را دچار ابهام و تردید کرده و از مسیر خارج یا در آن متوقف می شوند. برای نمونه شرکتهایی مانند گوگل یا اپل در حوزه های مختلف موفق اند ولی سایر شرکتهای مشابه به چنین موفقیتی نمیرسند. برادران رایت با کمترین امکانات موفق به اختراع هواپیما میشوند ولی رقیبشان با آن همه پول و ارتباطاتی...

محصول، خدمات برند یا شرکت از همه بهتر است. درباره ی افزایش تعداد انواع خمیر دندان و دشوار شدن انتخاب خمیردندان مناسب پیش تر حرف زدم. ولی خمیردندان فقط یک استعاره است. کمابیش تمام تصمیماتی که هر روز از ما می خواهند بگیریم همانند انتخاب خمیردندان است. انتخاب دفتر وکالت برای همکاری انتخاب دانشگاه برای ثبت نام، انتخاب ماشین برای خرید انتخاب شرکت برای کار و انتخاب نامزد انتخاباتی برای رأی دادن؛ انتخاب های بسیار زیادی وجود دارند تمام این تبلیغات، ترویج ها و فشارهایی که برای وسوسه کردن ما به روشهای مختلف به کار گرفته می شوند و هر کدام سخت تر از دیگری تلاش دارند تا حمایت ما را جلب کنند یا پول ما را بگیرند در نهایت به نتیجه ای ثابت می رسند استرس همچنین شرکت ها که وظیفه شان کمک به ما در تصمیم گیری است، توانایی شان برای این کار سخت تر و سخت تر شده است. هر روز رقبا کار جدیدتر و بهتری انجام می دهند. اینکه هر روز مجبور باشید به ترویج جدید راهکار جدید بازاریابی چریکی یا امکانی جدید برای افزودن روی آورید کار سختی است. این موضوع به همراه تأثیرات بلندمدت سالهایی که تصمیمات کوتاه مدتتان سبب کاهش سود خالص شدند، میزان استرس را در داخل سازمان بالا میبرد زمانی که اغواگری باب شود.

هیچ کس پیروز نخواهد شد. اینکه امروزه تجارت کردن و کارمند بودن در سازمان بیشتر از قبل استرس زاست تصادفی نیست. پیتر وایبرو در کتابش به نام شیدایی آمریکایی وقتی بیشتر کافی نیست»، می نویسد: بسیاری از بیماریهایی که امروزه از آنها رنج میبریم به خوراک بد یا روغن های ناسالمی که در غذای مان می ریزیم ربطی ندارند. در عوض، وایبرو می گوید راهی که سازمانهای آمریکایی در پیش گرفته اند استرس ما را به سطحی رسانده است که خودمان را به خاطرش مریض میکنیم. آمریکایی ها از زخم معده افسردگی، فشار خون بالا اضطراب و سرطان رنج می برند که بی سابقه است. به گفته ی وایبرو، تمام آن وعده های بیشتر بیشتر و بیشتر در واقع بیش از حد به مدار پاداش مغزمان فشار می آورند در آمریکا منافع کوتاه مدتی که دنیای تجارت را پیش می برند در واقع سرگرم نابود کردن سلامتی ما هستند.

هر محصول با خدمتی که ارائه میکنید، «پیامی» را مخابره می کند. افراد هرگز چیستی کارتان را نمی خرند بلکه در واقع همان پیام» یا به عبارت بهتر چرایی کارتان را می خرند. اگر چرایی تان را بدانید و فقط با خودتان به رقابت بپردازید میتوانید در هر عرصه ای یکه تازی کنید و مشتریان و دنبال کنندگان وفاداری داشته باشید.