کتاب رتروتوپیا

یادداشت مترجم

مقدمه: عصر نوستالژی

۱ بازگشت به هابز؟

بازگشت به قبایل

بازگشت به نابرابری

بازگشت به رحم ...

فهرست

مؤخره نگاه به آینده برای دگرگونی .........

پی نوشت ها

نمایه

امروز مانند بیست سال پیش صحت و دقت آن مشاهدات همچنان به قوت خود باقی است. به هر حال ظهور اینترنت روندی جدید به فرایندهایی اضافه کرد که محیط نمادین تحت سیطره تلویزیون را نشان میداد فرایند اتلاف تدریجی منابع که به رغم افزایش در حال گسترش قدرت رسانه هایی که همگرایی ایجاد می کنند، به تأسیس رژیم «پلورالیسم قاعده مند که تامپسون آن را به عنوان یک اصل مناسب برای هدایت «بازتولید عمومی شدگی عرضه کرد کمک میکند ص ۲۴۰) پلورالیسم به این جا رسیده است و در واقع به طور فزاینده ای قاعده مند شده است؛ هر چند با یک یا دو قيد مهم وظيفة تنظيم قواعد (یعنی وضع مقررات مانند بسیاری از جنبه های دیگر انسان در جهان به صلاحدید فردی تفویض و محول شده است (به عنوان مثال، در موارد ابداع راه حل های فردی برای مسائلی که اجتماع به وجود آورده یا «قرائت شخصی» از خداوند، در برابر آنچه ادیان سازمان یافته ارائه می کردند. این موضوع در قلمرو مفهومی «سیاست» زندگی آنتونی گیدنز دسته بندی شده است، اما ــ با احترام به اینترنت - سیاست زندگی نه تنها به عرصه عمومی دسترسی پیدا کرد، بر آن غلبه و آن را فتح نیز کرد؛ پیروزی تردید ناپذیری که به جای ایجاد رنجیدگی، به جذبی گسترده انجامید و سلطه را روزانه باز تولید میکرد. و یک قید دیگر پیدایش پلورالیسم مورد بحث ـ به نحوی متناقض نما - مشتقی از چندین تلاش فردی متنوع و حذف همزمان - بد آهنگی

برای «تنظیم» - با مهار کردن از طریق کاهش و گیج کننده ای است که چنان پلورالیسمی نمیتواند با آن همراهی و از آن حمایت کند؛ به عبارت دیگر، تلاشی برای این که غیر قابل فهم را قابل قبول کند و سردرگمی را به محدودیت های قابل فهم تقلیل دهد. این که بتوان ساکن جزیره ای را در واقع بیشتر ساکن یک کشتی آسیب دیده یا یک مظنون و کسی که نگران احتمال وقوع فاجعه ای دریایی است که زاده پیوند شفافیت و بی ابهامی است از امواج ناآرام پلورالیسم غیر شفاف و به لحاظ ذهنی شدیداً

رتروتوپیا» به معنای بازگشت به یوتوپیاست، آن را بازگشت به آرمانشهر یا بازگشت به آینده هم میتوان گفت رتروتوپیا فراخوانی به نوعی بازاندیشی نو ژرف و نقادانه شرایط موجود جامعه جهانی و وضعیت مدرن انسان امروز است؛ جامعه ای که وعده پیشرفت رفاه آزادی رستگاری و برپایی بهشت بر روی زمین را شنیده بود، اما با جهنمی از خشونت قبیله گرایی نابرابری تنهایی و از خود بیزاری روبرو شد. رتروتوپیا هشداری برای توقف در مسیری است که بی محابا به سوی فساد و تباهی می رود و بازگشت به گذشته ای که عینیت نیافت اما همیشه در قالب آرمانها و ارزشها با چارچوبی نظری، الهام بخش و امیدوار کننده بوده است مانند روح یوتوپیا محرک رتروتوپیا نیز از امید به صلح و آشتی ریشه میگیرد رتروتوپیای زیگمونت باومن برای دستیابی به «جامعه ای آزادتر برابرتر دموکراتیک تر و زیست پذیرتر» همگان را به برخاستن و تلاش فرامی خواند او کتاب را با این جمله به پایان میبرد ما - ساکنان زمین با یکی از این دو موقعیت روبرو خواهیم بود با دستهای به هم پیوسته یا گورهای مشترک»