کتاب عفریت پیر

چیاکو شکری

چیاکو شکری نویسنده‌ی جوان و بسیار توانا با قلمی قدرتمند که این روزها او را با کتاب‌های عفریت پیر، یک‌نیمه شب طولانی در عمارت قدیمی، در چنگال تاریکی و مجموعه داستان‌های متعدد دیگر شناخته می‌شود در سال 1368 در شهر سنندج به دنیا آمده است. این نویسنده که داستان‌های نبوغ آمیز بسیاری را به رشته تحریر درآورده است متأسفانه به دلیل طرح‌های پیچیده و بیمارگونه‌ی آثارش که وحشتی کوبنده را در مخاطب ایجاد می‌کند هنوز تعداد زیادی از نوشته‌هایش غیرقابل‌چاپ خوانده‌شده است؛ اما سه مجموعه داستان از او در چند سال اخیر به چاپ رسیده‌اند که می‌توان به کتاب عفریت پیر و در چنگال تاریکی اشاره کرد. در این میان یک کتاب دیگر با عنوان یک‌نیمه شب طولانی در عمارت قدیمی نیز با تعداد تیراژ بسیار کم نیز از او چاپ شد که اکنون دسترسی به آن سخت است اما در حال حاضر کتابی از او زیر چاپ است که حدود بیش از پنجاه اثر از داستان‌های کوتاه او را شامل می‌شود. داستان‌های چیاکو شکری را می‌توان در حیطه‌ی آثار مکتب گوتیک و ادبیات سیاه جای داد‌‌. ویژگی عمده داستان‌های او پیچیدگی و گمراه‌کنندگی آن‌هاست. تهدیدی بیرونی و احتمال خطری ناگهانی در بطن تمام داستان‌هایش نهفته است و مخاطب به‌طور ناخودآگاه هر آن در انتظار وقوع حادثه‌ای است. تمام آثار او از نگارشی قوی و فاخر برخوردارند و تحلیل‌های ذهنی با طرز بیانی بسیار زیبا و درعین‌حال تکان‌دهنده پیش روی مخاطب قرار می‌گیرند. نوشته‌های او به‌شدت هولناک هستند و از هر ترفند و تعلیقی برای منقلب کردن خواننده استفاده‌شده است. ضربه‌ی شوکه کننده‌ی این آثار در نوع خود بی‌نظیرند. برخی از داستان‌های او شیوه‌ای بسیار بدیع دارند و گاه داستان از جایی شروع می‌شود که تمام‌شده است. برخی از آثار او نیز مانند داستان در چنگال تاریکی به‌قدری غریب است که در هیچ مکتبی جای نمی‌گیرد و مخصوصاً این داستان غرابتی بسیار نامتعارف و می‌توان گفت نام ناپذیر را در دل خود دارد و دارای ساختار و ایده‌ای عجیب و شگفت است. این اثر درمجموعه داستان عفریت پیر دوباره چاپ‌شده است. درمجموع تمام داستان‌های چیاکو شکری از پیچیدگی‌ها و تعلیق‌های هنرمندانه‌ای برخوردار هستند و با رازها و سؤال‌های بی‌جواب خود مخاطب را تا لحظه‌ی آخر به دنبال خود می‌کشد. از دیگر ویژگی‌های بارز آثار این نویسنده‌ی چیره‌دست می‌توان به پایان‌های کوبنده و افشای راز در سطور پایانی داستان‌هایش نام برد. در تمامی نوشته‌های او روندی بسیار تب آلود و سراسر رعب و وحشت جریان دارد و جنون همچون سایه‌ی مهیبی بر تمام آن‌ها گسترده شده است. چیاکو شکری این نویسنده‌ی جوان و کوشا با قلم جادوئی‌اش تنها در کلبه‌ای کوچک واقع در منطقه‌ای کوهستانی همیشه در حال نوشتن است و بااینکه فعلاً و با در نظر گرفتن جوان بودنش هنوز نویسنده‌ای چندان شناخته‌شده نیست بااین‌حال خود نیز زیاد رغبتی به شهرت ندارد و به‌ندرت در انظار عمومی ظاهر می‌شود و بیشتر ترجیح می‌دهد در کنج دنجش به خواندن و نوشتن زندگی بگذراند.