جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
75,000
نگه داشتن همیشگی اون طرفدارا کار سختیه، بیشتر باید فکر می کردم، اتفاق همیشه می افته، اینکه من چجوری باید ازشون استفاده می کردم مهم بود. تموم فکرم این بود که باید تموم استایلهای موسیقی رو در نظر بگیرم و تا جایی که میشه طرفدارای ایوان رو علاقه مندتر کنم و تعداد بیشتری سلیقه رو با گروه همسو کنم. من تنها نبودم کلی هنرمند آدم حسابی توی گروه بود که انتظارشون از من و ایوان به حدی بود که گاهی باعث ترس من می شد. اما ترسشم شیرین بود.
واقعاً ایوان به این سفر هر چند کوچیک نیاز داشت تا بتونه خودش رو به خودش و به دیگران ثابت کنه شریفی قبل از ورود به شمال با شریفی بعد از خروج از شمال زمین تا آسمون فرق کرده بود همون شریفی دوست داشتنی که روزای اول باهاش آشنا شده بودم و خنده از روی لبش نمی افتاد. قدم زدن توی ساحل آرامش بخش ترین کاری بود که میتونستیم انجام بدیم بعضی وقتا هم لب دریا آتیش روشن میکردیم و کلی زمان میگذروندیم. رومو کردم به سمت شریفی و گفتم: دلت میخواد به قولی بهت بدم؟ از اون قولای معروف فواد غفاری گل از گلش باز شد و به نشونه تایید سرشو تکون داد.
کمی مکث کردم و بعدش گفتم - بهت قول میدم که کمتر از یک سال دیگه سالن کنسرتت رو سولداوت میکنی هر دو سانستو اونم توی سالن برج میلاد باور کن .
تلگرام
واتساپ
کپی لینک