کتاب Staring At The Sun

کتاب خیره به خورشید Staring at the Sun, Being at peace with Your Own Mortality اثر Irvin D. Yalom

هر کس به شیوه خود از مرگ می‌هراسد. حتی با وجود روی‌آوردن انسان به آسایش از جمله فرزندآوری، ثروت یا اعتقاد به قدرت برتر، اضطراب مرگ هرگز به‌طور کامل فروکش نمی‌کند. ترس از مرگ همیشه وجود دارد و هیچ‌وقت کاملاً از بین نمی‌رود، بلکه در دره‌های پنهان ذهن ما کمین کرده‌است.

خودآگاهی در خلاصه کتاب Staring at the Sun, Being at peace with Your Own Mortality

خودآگاهی یک موهبت الهی و گنجی با‌ارزش به‌اندازه زندگی‌ست. این همان چیزی‌ست که از ما انسان می‌سازد. اما بهای گرانی دارد و آن زخم مرگ است. درون ما همیشه تحت تأثیر این آگاهی است که ما می‌دانیم رشد خواهیم کرد، شکوفا خواهیم شد، ناگزیر تنزل پیدا خواهیم کرد و خواهیم مرد. مرگ از آغاز تاریخ، بشر را آزرده‌است. در کتاب Staring at the Sun در مورد Gilgamesh قهرمان اسطوره‌های بابل در چهار هزار سال پیش می‌خوانیم. او در مورد مرگ دوستش چنین گفت: «تو تاریک شدی و صدای مرا نمی‌شنوی. آیا من هم همین‌گونه خواهم مرد؟ غم وارد قلبم شده و از مرگ به‌شدت می‌ترسم.» در حقیقت او به‌جای همه ما صحبت می‌کند. همان‌طور که گیلگمش از مرگ می‌ترسید ما همگی مرد، زن و کودک از مردن می‌ترسیم. تجربه نشان داده که اضطراب مرگ در طول چرخه زندگی کاهش می‌یابد.

کودکان در سنین پایین نمی‌توانند به علائم مرگ و میر اطراف‌شان بی‌توجه باشند. آن‌ها برگ‌های مرده را می‌بینند، حشرات و حیوانات خانگی مرده را می‌بینند، ناپدید شدن پدربزرگ و مادربزرگ، اندوه پدر و مادر و سنگ‌های قبر بی‌شمار قبرستان‌ها را می‌بینند. ممکن است کودکان به‌سادگی این مناظر را تماشا کنند، متعجب شوند و به پیروی از والدین خود سکوت نمایند. اگر آن‌ها آشکارا اضطراب خود را نشان دهند، والدین نگران شده و سعی می‌کنند کودک را به آرامش برسانند. گاهی والدین تلاش می‌کنند از لغات آرامش‌بخش استفاده کنند یا با داستان‌های انکار مرگ، زندگی ابدی، بهشت و تجدید وصال، اضطراب کودکان را کاهش دهند. ترس از مرگ معمولا از حدود شش سالگی تا بلوغ که فروید آن را دوره تمایلات نهفته می‌نامد پنهان می‌شود. سپس در دوران نوجوانی اضطراب مرگ به‌شدت فوران می‌کند. اغلب نوجوانان درگیر افکار مرگ می‌شوند و عده‌ای حتی به‌فکر خودکشی هستند. زندگی کردن هر لحظه با آگاهی از مرگ آسان نیست. درست مثل این‌که بخواهیم به خورشید خیره شویم. همان‌طور که نمی‌توان مدت زیادی به خورشید نگاه کرد اضطراب مرگ هم عذاب‌آور است، اما این کتاب کمک بسیاری به خواننده برای به آرامش رسیدن و غلبه بر ترس از مرگ می‌کند.

در بخشی از کتاب Staring At The Sun, Being at peace with your own mortality می‌خوانیم:

It\'s not easy to live every moment wholly aware of death. It\'s like trying to stare the sun in the face: you can stand only so much of it. Because we cannot live frozen in fear, we generate methods to soften death\'s terror. We project ourselves into the future through our children; we grow rich, famous, ever larger; we develop compulsive protective rituals; or we embrace an impregnable belief in an ultimate rescuer. Death anxiety is the mother of all religions, which, in one way or another, attempt to temper the anguish of our finitude. God, as formulated transculturally, not only softens the pain of mortality through some vision of everlasting life but also palliates fearful isolation by offering an eternal presence, and provides a clear blueprint for living a meaningful life.

تجربه بیدارکننده و غلبه بر وحشت مرگ: درباره کتاب Staring At The Sun, Being at peace with your own mortality

کتاب Staring at the Sun، با ژانر روان شناسی رویکردی عمیقاً دلگرم‌کننده به موضوع جهانی مرگ‌و‌میر دارد. نویسنده به ما کمک می‌کند تا بفهمیم ترس از مرگ در درون بسیاری از اضطراب‌های ما ریشه دارد. در این کتاب ارزشمند که یک عمر تجربه پشت آن قرار دارد، دکتر Yalom به ما می‌گوید که شناخت مرگ توسط یک تجربه هوشیارکننده مانند خواب یا از دست دادن (مرگ عزیزان، طلاق، از دست دادن شغل یا خانه)، بیماری، تروما یا پیری تسریع می‌شود. هنگامی‌که با مرگ‌و‌میر عزیزی روبه‌رو می‌شویم به این نتیجه می‌رسیم که اولویت‌های خود را مجددا تنظیم کنیم، با آن‌ها که دوست‌شان داریم ارتباط عمیق‌تری برقرار کنیم، قدر زیبایی‌های زندگی را بدانیم و تمایل خود را برای پذیرش خطرات لازم به‌منظور تحقق اهداف شخصی افزایش دهیم. این کتاب پر از داستان‌های زندگی شخصی افرادی از جمله نویسنده کتاب است که با وحشت مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند و روش‌های خاصی برای مقابله با اضطراب ارائه می‌دهد و درنهایت انسان را به زندگی امیدوار می‌کند. مهم‌تر از همه این‌که نویسنده ما را تشویق می‌کند تا برای تعامل و ارتباط با دیگران تلاش کنیم. پیوند دلسوزانه همراه با خرد متفکران بزرگ که با مرگ دست و پنجه نرم کرده‌اند به ما این قدرت را می‌دهد تا بر ترس از مرگ غلبه کنیم و زندگی شادتر و معنادارتری داشته باشیم.

واشنگتن پست در مورد کتاب می‌نویسد: « این کتاب همیشه روشن‌گر است و به سمت جلو حرکت می‌کند.» هارولد کوشنر از نویسندگان نیویورک تایمز می‌گوید: «یکی از بهترین روان‌شناسان آمریکا در این کتاب ما را در چالش برانگیزترین اتفاقات زندگی راهنمایی می‌کند. این کتاب برای هر انسانی مفید است.»