کتاب
درام مدرنیستی:نقد و نظر (جهان نمایش20)،
اثر
ملکم برادبری و دیگران
،
با ترجمه
رضا رضایی
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1400
توسط انتشارات
نشر نی
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
دانلود pdf و ارسال رایگان
کتاب درام مدرنیستی اثر جان فلچر , جیمز مکفارلین , مارتین اسلین , ملکم برادبری ترجمه رضا رضایی توسط نشر نی منتشر شده است. جهان نمایش مجموعه ای میباشد از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن به رشته تحریر درآمده است. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند. انسان فقط زمانی میتواند حقیقتاً خودش باشد که ماسک به چهره زده باشد، چون فقط در این حالت احساس راحتی میکند و تظاهر را کنار میگذارد. به تعبیری بسیار واقعی، این چهرهی برهنه است که ماسک است. برعکس، فقط با زدن ماسک امکان افشای حقیقی وجود دارد.
«درام مدرنیستی» عنوان کتابی است متشکل از مجموعه مقالاتی از نویسندگان و نظریهپردازانی چون ملکم برادبری، جیمز مکفارلِین، مارتین اسلین و جان فلچر که نشر نی با ترجمهی رضا رضایی آن را به چاپ رسانده است. این کتاب ترجمهی چهار مقاله از فصل هفتم کتابی است که با عنوان مدرنیسم اولینبار در سال ۱۹۷۶ منتشر شد و بعدها البته به چاپهای متعدد رسید. در آن کتاب از جنبشهای ادبی و هنری، بهخصوص در حوزهی شعر و رمان و درام بحث شده است و نویسندگان مختلفی براساس تخصص و علاقهی خود مقالههای روشنگر و مفیدی نوشتهاند.
در چهار مقالهی کتاب حاضر، از خاستگاهها، چهرهها، جنبشها و آثار درام مدرنیستی و نئومدرنیستی صحبت به میان آمده است. خواننده با بسیاری از نمایشنامهها و جریانهای هنری آشنا میشود و سیر تاریخی تحولات حوزهی درام را درمییابد. ما با انبوهی از آثار و چهرهها مواجهیم که بهسختی در قالب مقولهها و تقسیمبندیها جای میگیرند، اما مؤلفان کوشیدهاند خطوط کلی و تاریخچهی جریانهای تئاتری مدرن را روشن کنند و شخصیتهای مؤثر را در جایگاه صحیح تاریخیشان قرار بدهند. اگر بپذیریم که چندوچون هر چیز را در تاریخ آن چیز میتوان یافت، پس بررسی تاریخی درام مدرنیستی نیز چند و چون آن را برای ما روشن میکند. از این لحاظ، نویسندگان این چهار مقاله با اتخاذ موضع تاریخی و شرح بسترها و زمینههای اجتماعی درام مدرنیستی کوشیدهاند اجزا و عناصر و زوایای آن را تحلیل کنند و شرح بدهند.
هر شرحی دربارهی درام مدرنیستی در نهایت برمیگردد به تشخیص یا تعیین تقسیمبندیها، یعنی شناختن حوزههای یکسان یا مشابه، هدفهای همزمان و مخالفتهای همسان. در این تقسیمبندیها شاید نامها بسیار متفاوت باشند اما شکل سؤال استاندارد است: مثلاً میشود پرسید چه چیزی در ایبسن و مترلینک، اشنیتسلر و کلودل، وایلد و لورکا، چخوف و ییتس، هوفمانستال و الیوت، پیراندلو و سینگ، مشترک است؟ یا در استریندبرگ و وِدِکیند، هائوپتمان و ژاری، آپولینر و کایزر، مارینِتی و مایاکوفسکی، برشت و دادائیستها؟
بهترین جواب لزوماً سرراستترین جواب نیست. هر چه معیارها را دقیقتر و حساستر در نظر بگیریم، جامعیت و شمول دستهبندیها کمتر میشود: میرسیم به چند اسم که دوتا دوتا کنار هم قرار میگیرند، یا فوقش یکی دو خوشه یا مجموعه. برعکس، اگر مقولهها را فراگیرتر و جامعتر در نظر بگیریم، انسجام دستهبندیها ضعیفتر میشود، یعنی میشود انسجامی که یا صرفاً جنبهی سلبی مییابد (مانند مخالفت مشترک با ناتورالیسم اواخر قرن نوزدهم) یا آنقدر کلی میشود که هیچ دلالت مشخص واقعی پیدا نمیکند. اصلاً دستهبندی کردن در درام مدرنیستی، به طوری که هم جامع و فراگیر باشد و هم محدودکننده و محصورساز، متأسفانه به نتیجه نمیرسد. اعلام پایبندی از جانب این یا آن درامپرداز به فلان یا بهمان شیوه و راه و رسم اصولاً کم صورت میگیرد، اما هنگامی هم که صورت میگیرد معمولاً با تعصباتی همراه است.
گوشه ای از کتاب
تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایدهبوک
گوشه ای از کتاب
ابعاد و اندازههای فضای تئاتر در درام مدرنیستی دگرگون شده است: گاهی خط مرزی حدوداً در وسط است، گاهی هم کل سالن را در بر میگیرد. درام پیش از مدرنیسم به این تصور دامن میزد که تماشاگر گوش ایستاده است، دیوار چهارمی وجود دارد که کاراکترها آن را نمیبینند و تماشاگران مستقیماً از پشت آن نگاه میکنند. ایبسن زیاد از این ترفند استفاده کرده است: اردک وحشی به شیوهای کاملاً سنتی شروع میشود و خدمتکار خانواده برای پیشخدمت استخدامشده اوضاعی را وصف میکند که درام از آن آغاز میشود -با این ترفند ساده، تماشاگر وارد ماجرا میشود و آکسیون کاملاً بامعنایی شکل میگیرد. اما به محض سپری شدن این مرحلهی بدقلق و در عین حال ضروری، نمایش طوری پیش میرود که انگار تماشاگر این مرحله را تماشا نکرده است. اصلاً اگر قرار باشد کشش مؤثری ایجاد بشود، این مرحله باید همینطور اجرا بشود. بازیگران باید کاملاً روی موقعیت متمرکز بشوندو هر نوع اشارهای به تماشاگران این توهم را نقش بر آب میکند. اما همین توهم_توهم درام رئالیستی، که مظهرش صندلیهای تاریک و ساکت تماشاگران است در برابر صحنهی کاملاً روشن و پر جنبوجوش کاراکترها -دقیقاً چیزی است که یکی از بزرگترین درامپردازان مدرن، یعنی برتولت برشت، قصد زدودنش را داشته است. البته او نمیخواست چراغهای جلوی صحنه را بردارد و صحنه و سالن را به هم وصل کند.
نویسنده
مختصری درباره نویسنده
ملکم برادبری و دیگران
در حال حاضر مطلبی درباره ملکم برادبری و دیگران
نویسنده درام مدرنیستی نقد و نظر
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در
بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با
توجه به
تعداد
بسیار
زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها،
کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه «ارتباط با ما» درخواست دهند،
تهیه و
درج
محتوای
برای
آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت
ایدهبوک،
این
نویسنده
را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و
مفید،
سایرین را
به
مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه
«ارتباط با ما» ارسال نمایید.
زاده سال ۱۳۳۵ در شهر ساری. رضایی تحصیلات آکادمیک خود را در رشتهی مهندسی مکانیک به انجام رسانده. او از جمله مترجمانی است که دستی هم در ورزش دارد و علاقه خاصش به شطرنج، او را تا عضویت در تیم ملی شطرنج هم به پیش برد.
رضایی در جایی گفته الگویش در ترجمه نجف دریابندری است. این مترجم که سبک و شیوهاش در ترجمه بسیار سختگیرانه و وسواسی است، اعلام کرده روزی ۱۰ ساعت کار میکند که ماحصل این ده ساعت کار تنها سه صفحه ترجمه است.
رضا رضایی ارتباط برقرار کردن با مخاطب و در نظر گرفتن مخاطب را اصل مهم کار خود میداند و در مورد زبان آثار گوناگون در ترجمه معتقد است؛ زبان اصلی اثر خودش را به مترجم دیکته میکند و مترجم نباید زبان مشخصی را در همهی ترجمههایش به کار گیرد، چرا که هر نویسنده و متعاقب آن هر شخصیت زبان و لحن مخصوص خود را دارد که این امر میبایست در ترجمه در بیاید.
گتسبی بزرگ، شرارهها، آزادی و زندگی تراژیک، شاه بیبی سرباز، دفاع لوژین و جوان خام تعدادی از ترجمههای رضا رضایی است.