1
آنچه رمان «کلیدر» را از افسانههای یاغیان و عیاران متمایز میکند، ارتباطی است که نویسنده از طریق ستار (پینهدوز دورهگردی که در حقیقت عضو تشکیلاتی سیاسی است) بین زندگی گلمحمد با جامعه شهری سالهای اواسط دهه بیست برقرار کرده است تا نگاهی انتقادی بیندازد به فعالیتهای تشکیلاتی که با هدف ایجاد تحول در زندگی کارگران و روستاییان، در صدد ایجاد همبستگی بین این دو طبقه بود. حال آنکه اقلیت کارگری جامعه آن سالها نمیتوانست نقش مؤثری در کمک به اکثریت دهقانی داشته باشد؛ دهقانانی که ترسها و احتیاطها و سنتهای چند هزارساله، دست و پای عملشان را بسته بود و نمیتوانستند در برابر نظامی که اجزای درهم پیچیده آن قرنها حامی و نگهدارنده منافع یکدیگر بودند، بایستند.
نویسنده در پایان رمان قربان بلوچ (نیروی تجربه دیده مبارزه) را با موسی (کارگر جوان آگاه) با امید دیدار، بر جا میگذارد، با این آرزو که در موقعیتی مناسبتر، یکدیگر را پیدا کنند.
به نقل از سایت کتاب نیوز
مارال دختر جوانی از عشایر کُردِ ساکن خراسان به شهر (سبزوار) میآید تا پدرش عبدوس و نامزدش دلاور را که به جرم شرکت در قتل زندانی هستند، ملاقات کند. مارال و مادرش در طول یک سالی که این دو در زندان بودهاند، بر اثر خشکسالی زندگی دشواری را گذراندهاند. مادر بعد از بیماری سختی مرده است و مارال که تنها مانده است، تصمیم گرفته پیش عمهاش بلقیس همسر کلمیشی به کلاته سوزنده برود. خانوار کلمیشی مثل بیشتر ایلیاتیهای آن سامان بین منطقه کلیدر و قلعهها و کلاتههای پراکنده آن نواحی بر حسب فصل، در رفت و آمدند.
مارال در خانواده عمه به خوبی پذیرفته میشود و روز بعد برای درو کردن کشتگاه کوچک خانواده با آنها همراه میشود. همان روز گل محمد (پسر بلقیس) با دایی خود مدیار و چند تن دیگر از اعضای خانواده همراه میشود تا صوقی خواهرزاده حاج حسین چارگوشلی را که مدیار عاشق اوست، از خانه حاج حسین بدزدند. صوقی نامزد نادعلی پسر حاج حسین است. در این ماجرا مدیار و حاج حسین چارگوشلی کشته میشود. در غیبت مردان خانواده، شیرو (دختر جوان بلقیس) طبق قراری که با ماهدرویش، جوانی که هرسال برای روضهخوانی و شمایلگردانی به سیاهچادرها میآید دارد، فرار میکند. وقتی گلمحمد به سوزنده برمیگردد برای پیدا کردن شیرو تا نیشابور میرود و در آنجا باخبر میشود که آن دو باهم ازدواج کردهاند و به قلعه چمن رفتهاند.
خانواده بعد از درو کردن کشت دیم کمحاصل خود در سوزنده به چادرها برمیگردند و وقتی با بیماری گوسفندها روبرو میشوند، گلمحمد برای گرفتن کمک از ادارههای دولتی به سبزوار میرود، اما هیچ ادارهای به او توجهی نمیکند و او خسته و ناامید به چادرها برمیگردد و ناچار میشود از بابقلی بندار مباشر ارباب آلاجاقی که در قلعهچمن دکانی دارد، قرضی بگیرد.
ماهدرویش و شیرو در قلعه چمن برای گذران زندگی به خدمت بابقلی بندار درمیآیند. شیرو در کارگاهی که بابقلی بندار در زیرزمین خانه خود دایر کرده، همراه با موسی و عدهای از بچههای قلعه، قالیبافی میکند. نادعلی برای یافتن نشانهای از قاتل پدر خود سیاهچادرها و قلعههای اطراف را زیر پا میگذارد، اما بینتیجه برمیگردد. گورکن قلعه برکشاهی به سراغش میآید تا به ازای روغن و گندمی که از او میگیرد، گور مدیار را که در شب حادثه پنهانی در گورستان قلعه برکشاهی دفن شده، به او نشان بدهد تا نادعلی بتواند با نبش قبر او، ردی از قاتل پدر خود به دست آورد اما منظره فجیعی که نادعلی در گور میبیند، بر اعصاب او اثر میگذارد و نادعلی سلامت روح خود را از دست میدهد.
محمود دولتآبادی، یکی از برجستهترین نویسندگان معاصر ایران است که آثارش به واسطهی عمق تاریخی، شخصیتپردازی قوی و زبانی غنی، جایگاه ویژهای در ادبیات فارسی دارد. دولتآبادی با رمانهای حماسی و داستانهای کوتاه خود، تصویری جامع از جامعهی ایران و تحولات تاریخی آن ارائه میدهد.
زندگی و فعالیتهای ادبی
تولد و کودکی: دولتآبادی در سال ۱۳۱۹ در سبزوار به دنیا آمد. او از کودکی به ادبیات علاقهمند بود و در نوجوانی شروع به نوشتن کرد.
فعالیت حرفهای: پس از گذراندن تحصیلات دانشگاهی، دولتآبادی به طور جدی به نویسندگی پرداخت. او در سالهای اولیه نویسندگی خود، داستانهای کوتاه و بلند متعددی نوشت که مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
رمانهای حماسی: مشهورترین اثر دولتآبادی، رمان ده جلدی "کلیدر" است که روایتی حماسی از زندگی روستاییان در خراسان و مبارزات آنها علیه ظلم و ستم است. این رمان یکی از طولانیترین رمانهای فارسیزبان به شمار میرود.
سایر آثار: از دیگر آثار مهم دولتآبادی میتوان به "جای خالی سلوچ"، "دودمان"، "سلوک" و "میراث" اشاره کرد. این رمانها نیز همچون "کلیدر" به موضوعاتی چون تاریخ، جامعه، سیاست و انسان پرداختند.
ویژگیهای آثار دولتآبادی
عمق تاریخی: بسیاری از آثار دولتآبادی به تاریخ معاصر ایران و رویدادهای مهم آن میپردازد. او با استفاده از اسناد تاریخی و روایتهای شفاهی، تصویری دقیق و موثق از گذشته ارائه میدهد.
شخصیتپردازی قوی: شخصیتهای آثار دولتآبادی بسیار پیچیده و چند بعدی هستند. او با مهارت خاصی به روانکاوی شخصیتهای خود میپردازد و خواننده را به درون دنیای درونی آنها میبرد.
زبان غنی: دولتآبادی زبانی غنی و ادبی دارد. او با استفاده از واژگان دقیق و ساختارهای پیچیده جملهبندی، فضایی ادبی و هنری در آثار خود ایجاد میکند.
نگاهی انتقادی به جامعه: دولتآبادی در آثار خود به انتقاد از ناملایمات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میپردازد. او با زبان داستان، به مسائل مهم جامعهی ایران میپردازد و به دنبال راه حلهایی برای مشکلات است.
جایگاه دولتآبادی در ادبیات فارسی
محمود دولتآبادی یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر ایران است. آثار او به زبانهای مختلف ترجمه شده و مورد توجه منتقدان و خوانندگان بسیاری در سراسر جهان قرار گرفته است. دولتآبادی با آثار خود، به ادبیات فارسی عمق و گستردگی بخشیده و آن را به سطحی جهانی ارتقا داده است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک