کتاب شکست بخور شمیز،رقعی،مون

اگر قرار بود اسم دیگری برای این کتاب انتخاب کنم معنای زندگی را برایش بر می گزیدم همه ما در زندگی با مفاهیم عمیقی رو به رو میشویم که تعریف مشخصی از آنها نداریم؛ مفاهیمی مثل ،آزادی شجاعت زندگی و حتی شکست تعریف افراد مختلف از این مفاهیم بسیار متعدد است. به نظر من هرکس باید خودش معنای زندگی خود را پیدا کند، مثلاً اینکه شکست برای هر فردی چه مفهومی دارد. برای من مفهوم شکست باختن و نرسیدن نیست بلکه ادامه ندادن است؛ یعنی وقتی کسی دست از تلاش بر می دارد در واقع شکست خورده است. در این کتاب نظرات متفاوتی از افراد مختلف آورده شده که خواندن آنها باعث می شود از نقطه نظر آن افراد به زندگی نگاه کنیم گاهی اوقات تجربه هر چیزی بهای فراوانی دارد و وقت بی پایانی می طلبد؛ بنابراین استفاده از زیسته و تجربه زندگی دیگران همیشه راهگشا است. شاید این کتاب کمک کند پاسخ آن چرایی زندگی ات را راحت تر پیدا کنی چرایی ای که نیچه در موردش میگفت اگر پیدایش کنی از پس هر چگونگی ای بر خواهی آمد. در فصل های مختلف این کتاب مفاهیم عمیقی به چالش کشیده میشوند و شاید بزرگ ترین دستاوردش برای خواننده یاد گرفتن نحوه تفکر است

در خانه دیگر و شاید حتی در کشور دیگری زندگی میکردند و تفاوت ها همین طور ادامه پیدا می کرد. با کند و کاو در زمینه اختیار ممکن است به این نتیجه برسیم که برخی افراد آزادتر از دیگران هستند افرادی با قوه تخیل ،عالی مستقل و با جسارت آزادتر از کسانی اند که معمولاً الگوهای فکری رایج تری را دنبال میکنند. بیشتر مردم حتی اگر موقعیتی فوق العاده جلوی چشمشان باشد باز متوجه آن نخواهند شد. اما تعداد کمی از افراد فعالانه به دنبال راهی برای فرار از جمود فکری میگردند و در نتیجه واقعیت های واضح را در ذهن خودشان به هم میریزند و زمینه مناسب برای اقدامات و تصمیم های مختارانه نیز برایشان گسترش مییابد. افرادی که توانایی آینده نگری» خوبی دارند، یعنی افرادی که بصیرت و درک بالایی از پیامدهای احتمالی انتخاب های خود دارند، آزادتر از کسانی اند که در پیش بینی آینده ناتوان اند یا میلی به اندیشیدن درباره این پیامدها ندارند. دلیل ناتوانی این افراد تنبلی و جهالت نیست بلکه آنان بیشتر مواقع شجاعت پذیرفتن مسئولیت انتخاب هایشان را ندارند؛ بنابراین زندگی را طوری سپری میکنند که گویا هیچ وقت با موقعیت تصمیم گیری مواجه نشده اند.

همواره آن قدر دنبال موفقیت میدویم که دیگر فرصتی برای اهمیت دادن به تفکرات و عواطفمان باقی نمی ماند. نیل برتون، فیلسوف و روان درمانگر انگلیسی در ادعایی بدیع و جالب توضیح می دهد که این هنر شکست خوردن است که چنین فرصتی را برایمان لایه لای دوندگی های جنون آمیز روزانه فراهم میکند. این کتاب با تلفیقی از روان شناسی و فلسفه، ما را به تعمق درباره معمول ترین تجربیات و احساسات انسانی سوق می دهد؛ از هراس و شجاعت و جنون گرفته تا سعادت و دوستی و عشق در هر فصل درباره مفاهیم پرتکرار زندگی مان تأمل میکنیم و با گریزی به اندیشه های فیلسوفان مختلف از خود میپرسیم که این مفاهیم در زندگی امروزمان چه معنایی دارند. رفته رفته بعد از باز تعریف مفهوم «دستاورد یا موفقیت . تازه متوجه اهمیت و زیبایی نرسیدن با شکست می شویم و زندگی در لحظه را یاد می گیریم. امروزه از دید بیشتر مردم زندگی در لحظه» به معنای دیوانگی یا بخشی از فلسفه لذت گرایی است اما در این کتاب در می یابیم که این مفهوم و روش زندگی بسیار هوشمندانه و ژرف