ماریو دوبلین در حالی که اسکناسی یک دلاری را در مشتش میفشرد تلوتلوخوران و با زحمت در طول خیابان شلوغ مرکز شهر پیش رفت مرد بی خانمان و آواره مانند مردی هدفمند که میدانست کجا می رود قدم بر می داشت و با دست دیگرش که اسکناس را نمیفشرد بر سرش میکوبید. وارد داروخانه ای شد که با نشانه های بزرگی بر پنجره جلو اعلام کرده بود دارو را با تخفیف می فروشد.
ماریو در حالی که میلرزید اسکناس یک دلاری را روی پیشخان در برابر متصدی گذاشت و گفت قرص ادویل آسپرین معده ام را سوراخ میکند. من آدویل میخواهم.
متصدی با دیدن مرد ریشو در لباس یونیفورم کهنه و مندرس لبانش را بر هم فشرد با این حال تجارت تجارت بود او دستش را به سوی قفسه...
او وارد و خارج شده بودند سوفیا راسل برای او همه چیز بود ـ دوستی دانشمند همکاری پژوهشگر و زنی زیبا با موهای بور لحظاتی وجود داشت که او چشمانش را از میکروسکوپ الکتریکی بر می داشت و به سوفیا زل میزد پیوسته از خود می پرسید چگونه ممکن است آن اندام ظریف آن همه هوش نبوغ و قدرت اراده در خود جای داده باشد. فکر به سوفیا باعث شد تا بار دیگر احساس دلتنگی کند. قرار بود فردا شب از فرودگاه هیترو پرواز کند به آن ترتیب فرصت داشت تا پیش از رفتن به سرکار به مریلند برود و صبحانه را با او بخورد.
اما اکنون این پیام نگران کننده را از بیل گریفین دریافت کرده بود. تمام زنگهای خطر درونش به صدا در آمده بودند اما همزمان این فرصتی مغتنم بود لبخندی شیطانت آمیز بر چهره اش نقش بست. واضح بود که حس ماجراجویی هنوز در وجودش رام نشده بود. پس از احضار تاکسی نقشه ای کشید.
او بلیت پروازش را به دوشنبه شب تغییر میداد و در نیمه شب به دیدن گریفین میرفت رابطه او و بیل چنان قدیمی و دوستانه بود که نمی توانست کار دیگری انجام دهد. بنابراین نمیتوانست تا روز سه شنبه به سرکار برود، یعنی با یک روز تأخیر که باعث میشد کیلبرگر، ژنرالی که مرکز پژوهشهای پزشکی ارتش آمریکا را مدیریت میکرد عصبانی و سرخ و سفید شود. به بیانی نرم و آرام فعالیت سرخود میدانی و آزادی عمل اسمیت باعث عصبانیت شدید...
ژنرال میشد.
مهم نبود. اسمیت مخاطره را میپذیرفت و سعی میکرد تأخیرش را جبران
کند .
دیروز صبح زود به سوفیا تلفن زده بود تا دست کم صدایش را بشنود. اما در
روبرت لودلیوم حدود ۲۵ رمان نوشته است که تمام آنها در آمریکا پرفروش بوده اند. حدود ۲۵۰ میلیون نسخه از کتابهایش فروش رفته اند و به زبانهای زیادی ترجمه شده اند. از کتاب های دیگر او عبارتند از میراث اسکارلاتی یادداشت خزانه دار و.... او به لحاظ شهرت و قدرت نویسندگی در زمینه ی آثار جاسوسی و بین اللمی با فردریک فورسایت و تام کلنسی برابری می کند.
گایل لایندس نویسنده ی کتابهای پرفروش موزاییک است. او ابتدا خبرنگار و بعد سردبیر مجله بود. او در مراکز نظامی و امنیتی نیز کار کرده است...
در حال حاضر مطلبی درباره روبرت لودلیوم نویسنده الهه مرگ آور در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
درباره محمد قصاع
محمد قصاع متولد سال 1343 تهران و کارشناس مخابرات دریایی است . او کار ترجمه را از سال 1367 با ترجمه کتاب های علمی تخیلی شروع کرده است. مجموعه های «اسپایدرویک»، «نبرد هیولاها»، «خانه ی درختی سحرآمیز» و کتاب های «سرنوشت سازان»، «مرد عنکبوتی» و «درخت چوب آهنی» از آثار این مترجم اند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک