کتاب صدای منتقد درونی ات را خاموش کن

چند پرسش مهم در این کتاب مطرح میشود زندگی شما متعلق به کیست؟» «آیا در مقام انسان، زندگی کاملاً آگاهانه ای دارید با صرفاً نسخه تجویز شده سایرین را دنبال میکنید؟» «آیا سرنوشت خود را پی می گیرید یا صرفاً در حال تکرار زندگی والدین تان هستید؟ لازم است همه به این پرسش ها توجه کنند. باید از آنچه به خود میگویید آگاه باشید و القائات منفی جاری در زندگی تان را شناسایی کنید. هر چند حقیقتی دردناک است بهتر است بدانید شما هم مثل همه مردم زیر حملات شدید و سنگین دشمنی درونی هستید. این آگاهی شما را آزاد میسازد و فرایند تغییر را به جلو می اندازد.

ارایه بینشی به شما که محصول بررسیهای ۲۵ ساله ما پیرامون صدای منتقد درونی است، از جمله اهداف کتاب حاضر است. صدای منتقد درونی ات را خاموش کن ابزاری به شما می دهد که با توسل به آن می توانید خود را از تأثیرات زیان بار این فرایند مخرب برهانید هر چه بیشتر دریابید که دشمنی درونی دارید برای غلبه بر پیامدهای منفی آن فرصت بیشتری خواهید داشت. رهنمودها و تمرین های این کتاب موجب میشود که صدای منتقد درونی تان را کشف کرده منابعش را شناسایی کنید و بر ضد فرامینش دست به اقدام بزنید داستان زندگی مشخص مردان و زنان بی شمار دخیل در پژوهش ها و بررسی های ما به شما نشان خواهد داد که چگونه میتوانید از این اطلاعات برای تحول شخصی بیشتر روابط رضایت مندانه تر و موفقیت شغلی افزون تر بهره ببرید.

این کتاب روی تمامی ابعاد صدای منتقد درونی از جمله هیجانات وابسته به آن و شیوه های متعدد تأثیرگذاری اش بر زندگی روزمره تمرکز میکند در فصول مختلف شیوه های شناسایی و تعامل با این صدا ذکر شده اند تا بدین وسیله بتوانید زندگی سرشارتر توام با رسیدن به آرمانها ارزشها و اولویت ها را تجربه کنید و به معنای زندگی خویش دست یابید.

۲ چگونه صدای منتقد درونی باعث شرم گناه و عزت نفس پایین می شود ۴۹

او را می خواستند؛ اما بیانکا هم این اصوات منتقد درونی مبتنی بر بی ارزش و نالایق بودن را از مادرش گرفته بود خیلی وقت ها صداهایی در سرم دارم مثلاً این که باید از اذیت کردن بقیه و مشکل درست کردن دست برداری تو برای هیچ کس مهم نیستی شروع به گریستن میکند هیچ کس مایل نیست به تو چیزی بدهد. هیچ کس با تو خوب نیست چون تو با کسی خوب نیستی همه از تو متنفرند. اصلاً از روز اول نباید به دنیا می آمدی». وقتی رهبر گروه از بیانکا پرسید که فکر میکند منشأ این افکار کجاست، پاسخ داد: نمی دانم، گاهی وقتی به مادر و پدرم نگاه میکنم فکر میکنم آنها به من چنین احساسی دارند. اگر این طور فکر نمی کردند با من خوب تر بودند. یعنی این قدر سرد و کم مهر نبودند.

چگونه صدای منتقد درونی باعث میشود به خاطر جلو افتادن از خانواده تان، احساس گناه کنید

بسیاری از افراد وقتی در زندگیشان به دستاوردهای بیشتری از والدینشان می رسند، احساس گناه دردناک و حملات به خود شدیدی را تجربه میکنند. غالباً - اما نه همیشه - این احساس گناه در مقابل والد همجنس با ما ایجاد میشود. اگر در مقایسه با سایر اعضای خانواده به موفقیت های مالی و شغلی بیشتری برسید، روابط دوستانه بهتری داشته باشید یا لذت بیشتری را در زندگی تجربه کنید؛ ممکن است اضطراب زیادی را تجربه کرده و به دام احساس ندامت و خود سرزنش گری بیفتید افراد غالباً از موفقیت های شان هنگامی که سایر اعضای خانواده شکست خورده اند - احساس گناه میکنند. دستاوردهای شما ممکن است افکار و صداهای منفی ای نظیر این موارد را به بار آورد فکر میکنی کی هستی؟ فکر میکنی بهتر از ما هستی؟ فقط به فکر خودتی برای مثال دیوید ۳۵ ساله اخیراً به سمت مدیر عاملی شرکتش رسیده بود خصوصیاتی که این ارتقا را برای او به ارمغان آورد عبارت بودند از جسارت و قاطعیتش به علاوه حساسیتش به وضعیت کارمندان و رعایت انصاف در حق آنان در مقابل پدر دیوید که فردی مستبد و تا حدی مغرور بود، مکرراً در مسیرهای شغلی اش با شکست مواجه شده بود دیوید دریافت که وقتی به موقعیت شغلی بالاتر از پدرش میرسد احساس گناهش برانگیخته میشود او شروع میکرد به این که تواناییهای اجرایی خود را زیر سؤال ببرد. از او خواسته شد که حملات به خودش را یادداشت کند در اینجا گزیده ای از یادداشتهای او را بر مبنای تمرین ۳ - ۱ فصل (۱) با هم مرور میکنیم