1
159,100
زادهی ۱۰ ژانویه ۱۹۳۱ در وینگهام، انتاریو، کانادا. نویسندهای که داستانهای کوتاهش نمونهی کمال در این فرم داستانگوییاند. مونرو را بیش از هر چیز در جهان ادبیات با داستانهای کوتاهش میشناسند. خودِ او البته معتقد است که قصدش تمرکز همیشگی بر فرم داستان کوتاه نبوده، اما آنقدر به این قالب انس گرفته که اکنون نگاهش به دنیا و مسائل پیرامون از دریچه شکل گرفته است.
مونرو که پدرش به کار کشاورزی مشغول بود و مادرش در مدرسه تدریس میکرد، نوشتن داستان را از سنین نوجوانی آغاز کرد، اما به شکل جدی اولین داستانش را با عنوانِ «ابعاد یک سایه» در سال ۱۹۵۰ و در دوران دانشجوییاش آفرید.
تغییرات حس و حال و درونیات انسانها به فراخور افزایش سن و گذر عمر، از درونمایههای اصلی آثار آلیس مونرو است. از آنجا که آلیس در شهری کوچک به دنیا آمده و زندگی کرده، روایت اکثر آثار داستانیاش نیز در همین فضاها میگذرد.
شکلِ داستانی آثار مونرو پر حادثه و شتابان نیست، وقایع داستانهای او عموماً در سطحی آرام رخ میدهند، سطحی که به فراخور پیشبرد روایت، لایهها و ابعاد آن به قلم این نویسنده گشوده میشود.
مسائلی جزئی و روزمره در داستانهای او، اهمیتی فراتر از جزئی بودن و روتین بودنشان پیدا میکنند؛ بهویژه نگاه خاص مونرو به مسائل و دغدغههای زنان در آثارش پر رنگاند. همچنین به شیوهی سنت ادبی مارسل پروست، عنصر «خاطره» نیز در داستانهای پروست نقشی تعیینکننده دارد.
بسیاری از منتقدان ادبی از نظر گونه و شکل داستانی، مونرو را با چخوف قیاس کردهاند و این دلیلی بر تیزبینی خاص این نویسنده در کنش و واکنشهای داستان و نوع مواجههاش با موقعیتها و آدمهاست.
همچنین مجله معتبر نیویورکر برای آلیس مونرو بسیار خوشیُمن بوده است. بیشتر آثار داستانی این نویسنده برای اولینبار در نیویورکر به چاپ رسیده و «زندگی عزیز» واپسین مجموعه داستانی اوست که در قالب کتاب به چاپ رسیده است.
نبوغ و خلاقیت این نویسنده سبب شد تا در نهایت آکادمی نوبل، در سال ۲۰۱۳، جایزه نوبل ادبی را به آلیس مونرو تقدیم کند. جایزهای که مونرو در هنگام دریافتش ۸۲ ساله بود و نام خود را بهعنوان نخستین کانادایی ثبت کرد که تاکنون موفق شده نوبل ادبی را از آن خود کند.
متولد سال ۱۳۳۵ و فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه شهید بهشتی. به گفته خودش، از همان دوران کودکی، کتاب به وفور در دسترسش بوده است.
در مدرسه مهران با زبان انگلیسی مانوس شده و علاقه به این زبان از همان سالهای کودکی در او شکل گرفته است. آموختن زبان انگلیسی بعدها در سالهای آخر دبیرستان ادامه پیدا کرده و در موسساتی مانند شورای فرهنگی بریتانیا نیز رو به سوی کامل شدن رفته است. بعدها در هنگام کار مطبوعاتی بود که دقیقی متوجه شد بر روی ترجمه زمینهی مورد علاقهاش یعنی ادبیات میبایست تمرکز کند. دقیقی در مورد آموختههایش از نسل بزرگ مترجمان فارسی میگوید: مترجمانی بودهاند که از خواندن ترجمههایشان نکتهها آموختهام و متوجه شدهام چه امکاناتی در ترجمه وجود دارد. به طور مشخص میتوانم میتوانم از ابوالحسن نجفی، نجف دریابندری و محمد قاضی نام ببرم. مژده دقیقی یکی از مترجمانی است که نسبت به کیفیت ترجمه ارائه شده وسواس خاصی دارد و همواره منتقد ترجمههایی با کیفیت نازل بوده است.
ترجمان دردها، ظلمت در نیمروز، وقتی یتیم بودیم، دره وحشت وزندگی عزیز تعدادی از ترجمههای اوست.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک