کتاب راهنمای به کارگیری هوش هیجانی

اوت ۱۹۸۱ است. لیگ برتر بیسبال به روزهای اوج خود بازگشته، ایندیانا جونز متهورانه تابوت عهد را نجات داده و مجله تایم آشکارا اعلام کرده که بهترین بستنی را - نه تنها در آمریکا بلکه در جهان یافته است. اگرچه تماشای سرگرمی محبوب آمریکا و ماجراجوئیهای جونز در هر جای دنیا برایتان مقدور بود اما لذت این بستنی پرآوازه تنها در یک مکان مهیا است.

پمپ بنزینی نوسازی شده در ورمونت 1 متأسفانه برخلاف آنکه به عنوان بهترین بستنی دنیا معرفی شد اداره کنندگان فروشگاه آن را در مسیر نابودی قرار دادند بن و جری پس انداز چند ساله شان را سرمایه گذاری کرده بودند وامی بانکی داشتند که باید بازپرداخت میشد غرورشان در معرض خطر قرار گرفته بود و نیازمند سوددهی هرچه سریع تر بودند؛ اما گویا شانزده ساعت کار روزانه در هفت روز هفته و توزیع طعم های منحصر به فرد به تنهایی کافی نبوده است.

حدس میزنم فکر کنید کار بن و جری از جنبه مدیریت کسب و کار چنگی به دل نمی زند. جری گرین فیلد میگوید: «در واقع کار ما برای ایجاد فضائی صمیمی و شاد در فروشگاه خوب بود ولی در استخدام افراد و نظارت بر آنها و مهم تر از آن در پیمانه گرفتن خیلی بد بود.

ترس، تهدیدها و شیوه ادراک مغز ما از محیط

دنیای بیرون با سرعت زیادی در حال حرکت است. خطرهای فیزیکی ای که امروزه نسل بشر را تهدید میکند به اندازه گذشته نیست؛ اما تهدیدهای اجتماعی همچنان به قوت خود باقی است.

هوش هیجانی منسجم متوجه است که اگرچه در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم ولی هنوز کارهایمان را به وسیله مغز که خیلی قدیمی است انجام می دهیم با هوش ترین افراد به لحاظ عاطفی می دانند که گوش به زنگ تهدیدها بودن بخشی طبیعی و حیاتی از شیوه ای است که مغز دنیا را درک می کند؛ خواه این تهدید از سوی شیری باشد که به سمت قبیله شما در حرکت است یا از دست دادن شغلتان.

خبر خوب ؟

ما می توانیم از هوش هیجانی استفاده کنیم تا از میان این تهدیدات ملموس راه خود را پیدا کنیم.

چگونه؟ بدین صورت اول و مهم تر از همه از جنگ با مغز دست بردارید و در عوض با آن همکاری کنید رفتارهای ما را جست وجوی امنیت و نیاز به ارتباط با دیگران پیش میبرد. لازم است که این حقیقت را درک کنیم و آن را بپذیریم وگرنه خلبان خودکارمان فعال خواهد شد. در این صورت تمام مدت متوجه نخواهیم بود که ذهن ناخودآگاه در حال پیش راندن ما و دیگران است و اگر ندانیم کدام احساسمان فرمان را در اختیار گرفته، ممکن است مقصد مطابق میلمان نباشد.

الکس را به خاطر دارید؟ مدیری که در فصل اول به دلخواه دیگران رفتار می کرد؟ نیاز او به محبوبیت سبب میشد که کل تیم از مسیر خارج شوند. او فرصت ها را برای اعمال بازخوردهای لازم و مهم نادیده می گرفت و به راحتی تبدیل به رئیسی صمیمی میشد که دیگران هرچه می خواهند به آنها بدهد.

آیا شما خود را فردی منطقی می بینید؟ آیا به خودآگاهی رسیده اید؟ اگر به راستی پاسخ شما مثبت است پس جزو %۲۰% افراد منحصر به فرد جامعه هستید. خبر بد این است که ۸۰% از ما چنین تصور مشابهی از خود داریم. پرسش جدی تر این است که آیا مغز اجازه تفکر منطقی به ما میدهد یا ما اغلب در توهم منطق به سر می بریم. اگر این توانایی را د داشتیم که بخش تفکر مغز روشن و دیگر دیگر بخش بخش ها ) راز جمله لیمبیک مرکز احساس . خاموش کنیم آیا زندگی بهتر و موفق تری داشتیم؟ (قشر پیش پیشانی) را و هیجانات مغز را اگر ربات ها دنیای ما ر را تسخیر کرده بودند ترجیح میدادید ربات هایی منطقی باشند یا عاطفی؟ این ها پرسشهایی هستند که پاسخ آنها را در کتاب حاضر خواهید یافت.