کتاب هاوس و فلسفه

(فلسفه سریال هاوس ام.دیکتاب هاوس و فلسفه همه دروغ می گویند اثر لوک فری. ترجمه: حسن لی. نشر بان منتشر شده است
دکتر گرگوری هاوس شاید پیچیده‌ترین و چالش‌برانگیزترین ضدقهرمانِ تاریخِ تلویزیون باشد، اما آیا این نابغهٔ ازخودراضی چیزی بیش از خودخواهی در خود دارد؟کتاب نگاهی عمیق‌تر به هاوس می اندازد تا مبانیِ فلسفیِ این سریالِ پزشکیِ محبوب، و غریب‌ترین رفتارهای شخصیتِ اصلیِ بداخلاق و عصا به دست آن را آشکار کند. آنچه هویدا می‌شود شخصیتی قابل توجه است که تا حدی شرلوک هلمز، تا حدی سقراطِ فیلسوف، تا حدی ابرانسان نیچه و تا حدی خطیبی دائویی است و اصلاً آن قدر که شاید گمان کنید خبیث نیست.هاوس و فلسفه، با استفاده از همه چیز، از ارسطو گرفته تا ذن، نگاهی جذاب دارد به نابغهٔ مردم‌گریزِ محبوبِ همگان و گروهش در بیمارستان پرینستون-پلینزبرو .

مقدمه

هنری یاکوبی

ترجمه امیرحسین خداپرست

کمتر بخوان بیشتر تلویزیون ببین مقدمه ای عجیب و غریب و قدری گستاخانه

دکتر گرگوری ،هاوس آن پدر سوخته قرص بالا انداز باهوش در سالنهای بیمارستان آموزشی پرینستون پلینزبر و لنگان لنگان این طرف و آن طرف می رود و با تکان دادن عصایش اخلاق پزشکی را پس میزند. او به ما میگوید همه دروغ میگویند به انسانیت بیش از حد بها داده اند و گند زدن بخشی از ماهیت پزشکی است و یک چیز دیگر کمتر بخوان و بیشتر تلویزیون ببین بله هاوس این را هم میگوید. اما در مورد این کتاب حرف نمیزند شما واقعاً باید این کتاب را بخوانید همین کتابی را که الآن در دست دارید هاوس از شما میخواهد که این کار را بکنید.

اما چرا باید به او گوش بدهیم؟ آیا او بی شعور نیست؟ خب چرا ولی برخلاف کسی که کنار شما ایستاده و در مورد طرحی هوشمندانه کتاب می خواند، هاوس بامزه است. هاوس خیلی خوب گیتار و خیلی عالی پیانو می زند و دخترها فکر میکنند خیلی تو دل برو است

چیزی را نمی پسندیم! سارتر از چند انگاره واضح استفاده می کند تا تأثیر حضور آگاهیهای دیگر را بر روان فرد به تصویر کشد. او با بهره گیری از استعاره ای پزشکی میگوید حضور دیگران موجب خونریزی» در جهان فرد میشود و شکافی پدید می آورد که به «فروپاشی جهانی که او می شناسد می انجامد. به همین ترتیب او دیگری را به «حفره ای» تشبیه میکند که درک فرد از جهان و احساس امنیتش را درون خود می کشد و از میان می برد. در سریال هاوس بیماران آزمایشگاه تشخیص افتراقی، مهارت پزشکان خود را به چالش میکشند در حالی که دکتر گرگوری هاوس هم باورهای بیماران و هم باورهای همکارانش را درباره طبابت به چالش میکشد. هاوس هم در رویکرد هم در عمل تکرو است و کفر همه را در می آورد. او بی وقفه اقتدار مافوق هایش را خدشه دار و برخلاف انتظار زیردستانش عمل می کند بخش عمده دلخوري مرتبطان با او ناشی از این است که پی در پی مرزهای اخلاق حرفه ای و شخصی را زیر پا می گذارد. برای مثال میتوان به قسمت حرفها و کارها اشاره کرد که در آن هاوس تصمیم میگیرد از شوک الکتریکی برای پاک کردن حافظه آتش نشان جوانی استفاده کند که در معرض حملات قلبی کشنده ای است و حضور دلدار از همه جا بی خبرش این حمله ها را تسریع میکند. اگرچه این درمان از حملات قلبی جلوگیری کرد بهای سنگینی هم در پی داشت. هاوس به معنای واقعی کلمه بخشهایی مهم از زندگی و هویت این مرد را پاک کرد که بعدها در می یابیم اصلاً نیازی نبوده که زدوده شوند.