- کتاب روان کاوی لئوناردو داوینچی اثر زیگموند فروید ترجمه پدرام راستی نشر ناهید منتشرشده است لئوناردو داویچی و زیگموند فروید جز شخصیت هایی هستند که در دوران خود بسیار تاثیر گذار بوده اند . داوینچی نابغهای بود که تنها ذکر تواناییها و مهارتهایش نزدیک به یک پاراگراف به طول میانجامد. از سوی دیگر فروید پدرعلم روانشناسی و بنیانگذارنگاهی جدید و امروزی به ساختار اعصاب و روان انسان است. فروید در این کتاب به بحث دربارهی رویاهای لئوناردو داوینچی میپردازد. فروید اعتقاد دارد که بررسی این رویاها زمینهی شناخت لئوناردو داوینچی این نابغهی
- تاریخی را فراهم میکند. فروید که روانشناسی جنسی پایگاه بزرگی از دیدگاهش را تشکیل میداد خلق بسیاری از آثار داوینچی منجمله تابلو مشهور مونالیزا را به جایگزینی لئوناردوی کودک در مقام پدر از دست رفتهاش نسبت میدهد و تلاش میکند در رویاهای لئوناردو نمونههایی از این جاه طلبی جنسی را پیدا و معرفی کند. مروری بر فصلهای کتاب روانکاوی لئوناردو داوینچی این کتاب در 6 فصل نگاشته شده است . فصلهای این کتاب در پی یکدیگر هستند و نمیتوان کتاب را به صورت بخش بخش و مجزا خواند. نویسنده در این فصلها به تدریج به روایت و تشریح شخصیت داوینچی میپردازد و شبیه به یک استاد دانشگاه که با یافتن نمونهای اقدام به تشریح آن برای دانشجویانش میکند، داوینچی را با توجه به ویژگیهای جذاب و قطعا یادداشتهای بسیاری که داوینچی از تفکرات خود برجای گذاشته است نمونهای ارزشمند جهت تشریح یافته است. در بخشی از کتاب روانکاوی لئوناردو داوینچی میخوانیم استحاله نیروی محرک روانی به اشکال متفاوتی از فعالیتها یحتمل به همان اندازه ناچیز، بدون هیچ کاستی، همانقدر قابل تغییر است که نیروهای فیزیکی. مثال لئوناردو به ما میآموزد که چه تعداد چیزهای دیگر را باید در این فرایندها دنبال کرد. عدم عشق ورزی تا پیش از احراز دانش کامل از شی مورد علاقه متضمن وقفهای است که زیانآور است. هنگامی که شخص در نهایت به شناخت دست پیدا میکند. به واقع نه عشق میورزد و نه متنفرمیشود؛ در ورای عشق و نفرت باقی میماند. در عوض عشق ورزیدن، تحقیق کرده است. یحتمل از این رو است که زندگی لئوناردو در مقایسه با هنرمندان و مردان بزرگ زمان خویش بسیار تهیتر از عشق بود. به نظر میرسد که امیال طوفانی از جنس سوزان و روح لرزان که در تحت آن دیگران بهترین دوران زندگانی خود را تجربه می کنند، وی را ترک گفته است. همچنان هنگامی که نظر لئوناردو را دنبال می کنیم به نتایج دیگری دست می یابیم. به جای عمل و تولید شخص تنها به تحقیق میپردازد. او که شروع به درک عظمت جهان و نیازهایش میکند به زودی وجود ناچیز خود را به دست فراموشی میسپارد. هنگامی که مورد تحسین قرار میگیرد و به واقع خاضع میگردد. به راحتی فراموش میکند که خود نیز جزئی از این نیروی زندگی است. و درحد شخصیت خود این حق را دارد که تلاشی به جهت تغییر جریان اساسی مقدر جهان نماید. جهانی که در آن وجودی ناچیز کم شگفت انگیزتر از وجودی بزرگ نیست.