کتاب کاش معلمم می دانست

کتاب کاش معلمم می دانست اثر حمیده عرب نژاد نشر میلکان منتشر شده است 
چگونه طرح یک سوال می تواند دنیای ما را تغییر دهد
موضوع اصلی کتاب کاش معلمم می دانست طرح سوالی ساده در کلاس است که بعد از به اشتراک گذاشتن اسن سوال و طرح آن از جانب دیگر معلمان سر و صدای زیادی به پا کرد و تاثیر بسیار زیادی به جا گذاشت . معلمی از دانش آموزان می خواهد این جمله را کامل کنند : کاش معلمم می دانست هرکدام از بچه ها مسائل و موضوعاتی را که برایشان اهمیت دارد در ادامخ این جمله بیان می کنند. هر فصل از این کتاب به مشکلات و موضوعاتی می پردازد که دانش آموزان با آن دست به گریبانند

این جملات در مقایسه با صندلی ها رو سر جاشون بذار.» تأثیر بسیار متفاوتی خواهد داشت. وظایف محوله به آنها ممکن است خیلی ساده باشند، مثل خاموش کردن چراغها قرار دادن ماژیک ها در جای خودشان یا پاک کردن تخته حتی برای مضطرب ترین و نگران ترین نوجوانان هم مشکل است، به فردی که تازه ملاقات کرده اند و مؤدبانه از آنها درخواست کمک کرده است جواب رد بدهند. همه ی دانش آموزانی که تاکنون به آنها آموزش داده ام از کمک کردن به دیگران بسیار لذت برده اند. پس از این که دانش آموز جدید کاری را انجام داد از او تشکر و قدردانی کنید. از او تعریف و تمجید کنید و بگویید که چقدر به محیط کلاس و ایجاد همبستگی در آن کمک کرده می توانید بگویید: خدا رو شکر که این جایی به یکی به مهربانی تو توی کلاسمان احتیاج داریم تا کمکمون کنه و در رو برامون باز نگه داره.» یا «خیلی عالیه که قدت بلنده یکی رو میخواستیم که دستش به این قفسه برسه. شاید کار ساده ای به نظر برسد اما وقتی از دانش آموز تازه وارد بخواهیم کار مفیدی انجام بدهد باعث میشویم به جای آن که منتظر باشد تا افراد کلاس او را بپذیرند عضوی می شود که در محیط کلاس همکاری میکند و موجب همبستگی با دیگران میشود. دانش آموزان به ویژه آنهایی که زیاد در مدارس مختلف جابه جا شده اند دلشان میخواهد احساس کنند که دیگران به آنها نیاز دارند و واقعاً آنها را عضو کلاس می دانند و از آنها استقبال میکنند نه این که صرفاً به آن کلاس منتقل شوند. این اتفاق در اولین روز مدرسه ی پسربچه ای به نام بنجی رخ داد و من از نزدیک شاهد آن بودم به راحتی او را جلوی ساختمان رها کردند. هیچ کس او را تا دفتر مدرسه همراهی نکرد و به او نگفت کجا برود دانش آموزی مهربان و دلسوز از او پرسید که آیا گم شده یا نه و سپس کلاس ما را به او نشان داد. ورود به مدرسه ی جدید آن هم در اواسط سال احتمالاً برایش سخت بوده چون قوانین از قبل وضع شده و روابط بین اعضای مدرسه شکل گرفته مطمئنم این که کسی آن جا نبود تا راهنمایی اش کند باعث شده بود ورود به مدرسه ی جدید برایش مشکل تر هم بشود. اگر این اتفاق برای من می افتاد احساس میکردم کسی به من خوشامد نگفته و ترس و وحشت برم میداشت. به خاطر همین به سراغ راهکارهای ساده ی خودم رفتم. واضح و دقیق به بنجی خوشامد گفتم و توضیح دادم که کلاس ما از داشتن دانش آموز جدیدی مثل او...

موضوع اصلی کتاب کاش معلمم میدانست طرح سوالی ساده در کلاس است که بعد از به اشتراک گذاشتن این سؤال و طرح آن از جانب دیگر معلمان سروصدای زیادی به پا کرد و تأثیر بسیار زیادی به جا گذاشت معلمی از دانش آموزان می خواهد این جمله را کامل کنند «کاش معلمم میدانست.... هر کدام از بچه ها مسائل و موضوعاتی را که برایشان اهمیت دارد در ادامه ی این جمله بیان میکنند. هر فصل از این کتاب به مشکلات و موضوعاتی می پردازد که دانش آموزان با آنها دست به گریبان اند از جمله فقر تفاوت در ساختار خانواده، غم و اندوه و فقدان عزیزان جابه جایی و انتقال دانش آموزان از مدرسه و.... همچنین مواردی را بیان می کند که به ایجاد فرهنگی برای بهبود شخصیت بچه ها و فرهنگ خودکارآمدی کمک میکند و در آخر هر فصل تعدادی راهکار مرتبط با مشکلات و مسائل رایج و لازم برای هر معلم را ارائه می دهد