کتاب در آغوش نور را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
کتاب در آغوش نور
در آغوش نور
4.9 (1)
کتاب
در آغوش نور،
اثر
بتی جین ایدی
،
با ترجمه
شهناز مجیدی
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1393
توسط انتشارات
علی
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
این کتاب حاصل تجربیات دم مرگ یک سرخپوست آمریکایی به نام "بتی" است. او میگوید: "شب هجدهم نوامبر 1973 م. بود. من به بیمارستان وارد شده بودم تا عمل برداشتن رحم را رویم انجام دهند. صبح روز جراحی پرستاری وارد شد و میخواست به من آمپولی بزند تا آمادهی عمل شوم. احساس کردم دارو در رگهایم با گرمایی که در درون بدنم پخش میکرد، تاثیر کرده است. دکتر باید همان وقت داخل اتاق شده باشد چون صدایش را شنیدم که میگفت: آماده است؟" همهچیز به آرامی سیاه شد. تاریکی اطرافم را گرفت. تخت، چراغ کنار در، تمام اتاق کمنور شد و فورا به آرامی بالا و به درون تودهای عظیم و سیاه و چرخنده کشیده شدم، ولی درون آن تودهی سیاه احساس دلپذیری از حال خوب و آرامش داشتم و ترس وجود نداشت. هرگز آرامشی اینچنین را در زندگی احساس نکرده بودم. حافظهام بیش از سابق باز شده بود. همراهانم دو موجود نورانی بودند که راهنمایم شدند. سرعت، زیادتر شد و من شعف پرواز را احساس کردم. میتوانستم هرکاری که میخواهم بکنم و هرجایی که میل دارم بروم. آنجا پر از عشق و نور بود. حضور ملموس روح خداوند، گاهی فرشتگان زیادی در اطرافم بودند و گاهی فقط چندتا و مسیح نجاتبخش با نور خود آنجا بود. زندگیم را مرور کردند و به من گفتند: "تو رسالتت را در روی زمین به پایان نرساندهای و باید برگردی". من گفتم: "نه، نه، نمیتوانم برگردم. من به اینجا تعلق دارم. اینجا خانهی من است". یکی قاطعانه گفت: "کارت به پایان نرسیده است. بهتر است که برگردی". با اکراه موافقت کردم. ناگهان هزاران فرشته دورم جمع شدند. آنها شاد و خرسند بودند که من تصمیم به مراجعت گرفتهام. چند ساعت بعد پرستاران و دکترها داخل و خارج میشدند و مرا معاینه میکردند. در ضمن از شب پیش بیشتر به من توجه میکردند اما من چیزی دربارهی تجربیاتم به آنها نگفتم. صبح روز بعد یکی از دکترها گفت: "ما شب گذشته، شب سختی داشتیم. ممکن است بگویید چه تجربهای داشتید؟" متوجه شدم که نمیتوانم چیزی به او بگویم و فقط گفتم کابوس دیدم. حرف زدن از سفر ماوراء برایم سخت بود و دلم نمیخواست از آن تجربهی مقدس چیزی بگویم. گویی حرف زدن آن را کمرنگ میکرد".
در حال حاضر مطلبی درباره بتی جین ایدی
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه
ارتباط با ما
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر
خود،
نویسنده
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ما
ارسال
نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره شهناز مجیدی
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه
ارتباط با ما
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر
خود،
مترجم
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ما
ارسال
نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک