کتاب تغییر چگونه اتفاق می افتد شمیز،رقعی،هورمزد

دیگران بی احترامی کند یا حتی آن ها را مسخره کند. بسیاری از مردم، بیشترشان، یا تمام آنها ممکن است این گونه فکر کنند و تغییرات گسترده ای در رفتار حاصل شود. در نهایت، آبشارهای هنجاری نیز میتوانند ظاهر شوند، چراکه محرک های اعتباری رفتار را به سوی جهت های جدیدی تغییر می دهند. تعجب ندارد اگر ببینیم در بسیاری از مکان ها افراد فضولات سگ خود را تمیز میکنند حتی با این که کار خوشایندی نیست و قوانین مرتبط با آن به ندرت اجرا می شوند. وقتی تغییرات قانونی ایجاد شده در هنجارها به حل مشکلات کنش جمعی کمک کند اصولاً هیچ گونه اعتراضی وجود ندارد. بنابراین، این کم حاشیه ترین مورد عملکرد بیانی قانون است.
خطر عملکرد بیانی قانون غالباً برای اثرگذاری بر رفتار پرخطر استفاده می شود، از جمله رفتاری که فقط با اساساً برای خود فرد خطرناک است. البته در هر رفتاری خطراتی نیز هست، مثل راندن اتومبیل قدم زدن در خیابانهای شهر، داوطلب شدن برای خدمت در ارتش دولت هنگام تغییر هنجارهایی که رفتار ریسک پذیر را «یارانه ای» می کنند باید بنا بر این قضاوت عمل کند که این تغییر سبب ارتقای رفاه عمومی خواهد شد. ریشه این قضاوت ممکن است در این برداشت باشد که سودمندی ذاتی عمل نسبتاً پایین است و مشوق های اعتباری منشأ واقعی رفتارند. بنابراین با مواردی سروکار داریم که در آنها رفتار ریسک پذیر به دلیل هنجارهای اجتماعی ادامه می یابد

در این کتاب میخوانیم که تغییر در بیشتر مواقع تدریجی است و «سقلمه ها و تلنگرها موجب تغییر میشوند. نویسنده در کتاب «تغییر چگونه اتفاق می افتده بررسی می کنند که چه نوع سقلمه هایی مؤثر هستند و نشان میدهد که چرا سقلمه ها گاهی جای خود را به ممنوعیت ها و دستورات می دهند. سانستاین (کس آر سانستین، یکی از نویسندگان کتاب پرفروش «سقلمه»، در کتاب حاضر بر نقش حیاتی هنجارهای اجتماعی و فروپاشی مکرر آن ها تمرکز دارد. وقتی هنجارها مردم را به سکوت وادار میکنند وضعیت نامطلوب موجود می تواند ادامه یابد تا اینکه روزی کسی هنجاری را به چالش بکشند. تغییر گاهی می تواند سریع باشد؛ مردم به برخی از هنجارها (تابوها) تنها به این دلیل پاییند هستند که فکر میکنند دیگران آنها را باور دارند اما زمانی که متوجه می شوند که واقعیت اینگونه نیست، تغییر می تواند به سرعت اتفاق بیفتد. به عنوان مثال مردان عربستانی مشکلی با کار کردن زنانشان نداشتند اما فکر میکردند که همسالانشان اینطور فکر نمی کنند. فکر می کردند همه اجتماع کار کردن زنان را مایه شرم میدانند. و به این دلیل حتی جسارت ابراز آن را در جمع های دوستانه نداشتند.... اما فهمیدند که این گونه نیست.... فهمیدند که این گونه نبود... فهمیدند که این تفکر یک تابوی قدیمی بود که وقت در هم شکستن اش رسیده است.... و این گونه است که آشکار کردن هنجارهای پنهان میتواند منجر به تغییر سریع شود. اما البته که همه تغییرات برای ما مطلوب نیستند؛ مثلاً انتخاب ترامپ، نوعی هنجار آفرینی عجیب بود! تغییرات اجتماعی چگونه رخ می دهند؟ جنبش های اجتماعی چه زمانی اوج می گیرند؟