481,000
کلادیوس سزار دروسوس گرمانیکوس معروف به نرون به گفته ی عموم تاریخ نویسان یکی از بی رحم ترین و ستمکارترین مردان روزگار است که از بدو خلقت بشر تا امروز تاریخ کم تر نظیر او را میشناسد. طی چهارده سال فرمانروایی، روزی نگذشت که خون بی گناهی را به خاک نریخت و جمع کثیری را در مرگ عزیزان خود داغدار نکرد. در عهدی که مردم روم به خونریزی و برادر کشی خو گرفته بودند و تماشای مرگ فجیع دلاوران نوعی سرگرمی و تفریح برای آنان محسوب می شد، نرون آن چنان توسن سرکش آرزوهای شیطانی خود را در قلمرو امپراتوری روم سریع راند و آنسان در مظالم و بیدادگری راه افراط پیمود که سرانجام ملت عصیانکار روم هم طاقت نیاورد و سر به شورش برداشت.
نرون در سال ۳۷ میلادی در شهر آنتیوم دیده بر جهان هستی گشود. پدرش گنایوس دومیتیوس آهنو باربوس نوه ی برادری و مادرش آگریپینا نبیره ی خواهری نخستین امپراتور رم آگستوس بود. آگریپینا شوهر خود کلادیوس را ترغیب کرد تا نرون را که در آن هنگام هفده ساله بود به جانشینی خود برگزیند
به طوری که من شنیدم و خیلی قابل ملاحظه است وقتی جسد را مردم پیدا کردند رعد و برق و توفان بی سابقه ای به راه افتاده به طوری که وحشت و هراس عجیبی بین مردم حکمفرما شده است کسی که این داستان را برای من روایت میکرد می گفت که کاهنان معبد لونا انهدام شهر رم را پیش بینی میکنند یا لااقل ویرانی یک قصر بزرگ را ... ضمناً یکی از غیبگویان گفته است که می توان با یک قربانی بی سابقه از این مصیبت بزرگ جلوگیری کرد. پلوتیوس که همواره به عقاید کاهنان اهمیت میگذاشت، گفت: «به عقیده ی من این مسائل را نباید سرسری گرفت. مسلماً خدایان از گناه مردم به خشم و غضب آمده اند. برای جلوگیری از این بلایای آسمانی باید قربانی کرد! پطرونیوس که سعی میکرد موضوع صحبت مرتباً عوض شود و در عین حال بذله گویی و نکته سنجی را نیز از دست نمیداد گفت: «خانه ی شما با آنکه شخص بزرگی در آن زندگی میکند چندان مناسب برای قربانی نیست! خانه ی من هم با آن که کاخ مجللی است مع هذا در برابر کاخهای امپراتور ارزش قربانی را ندارد! نظر من این است که اگر قرار شود قصری برای جلوگیری از این مصیبت ویران شود خود امپراتور تاوان آن را بدهد پلوتیوس میل داشت به این اظهار نظر جواب بدهد؛ ولی برای رعایت احتیاط و ترس آن که مبادا پطرو نیوس با ذکر این جمله خیال آزمایش او را داشته باشد، سخنی نگفت. ظاهراً پطرونیوس نیز این نکته را درک کرد زیرا فوراً موضوع سلیقه ی او را در انتخاب گلها و تزیین خانه به میان کشید پلوتیوس گفت: «این یک خانه ی قدیمی است که از اجدادم به من رسیده و سعی دارم که آن را مثل روز اول حفظ کنم. شاید شما میل داشته باشید که قسمتهای دیگر آن را ببینید. » و با دست پرده های بلند مخملین تالار پذیرایی را عقب زد. در این هنگام قهقهه ی کودکانه ای شنیده شد و متعاقب آن صدای روح نواز زنی که لطافت آن از هر نغمه ای شیرین تر و دلنوازتر بود در فضا طنین افکند.
در حال حاضر مطلبی درباره هنریک سینکیویچ نویسنده کجا می روی نشر ماهی در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره حسن شهباز مترجم کتاب کجا می روی نشر ماهی در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک